loading...
نوروز1393
ماهان کاتبی بازدید : 15 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

 

 

خانه تکاني براي نوروز ??

 


پاک کردن لکّه از فرش


پيش از تميز کردن فرش، حتماً خوب جارو بزنيد تا گرد وغبار آن گرفته شود. با مقداري ماست لکه‌هايي را که تازه روي فرش به وجود آمده پاک کنيد(.مخصوصا لکه چاي و نسکافه ) براي اين منظور ماست را روي سطح لکّه بريزيد و با يک قاشق جمع کنيد درز صورت لزوم چندين بار اين کار را تکرار کنيد سپس با دستمال تميز خوب خشک کنيد.

 

تميز کردن ...


لبه قالي


گرد وخاک لبه‌هاي قالي را با يک برس دستي نظافت پاک کنيد و سپس جاروبرقي بکشيد براي تميز کردن اين قسمت مي‌توانيد از مخلوط آب و پودر لباس‌شويي و يک فرچه نرم کمک بگيريد؛ اما مواظب باشيد اين مخلوط به فرش آسيب نرساند. سپس اين قسمت را با دستمال خشک کنيد و هنگام پهن کردن، زير آن را کاغذ يا دستمال سفيد قرار دهيد تا نم فرش گرفته شود.

 

 

مايع تميز کننده ي فرش

 

صابون لباسشويي و شامپوي فرش که قلياي کمي دارند شوينده‌هاي خوبي براي فرش هستند. اگر شامپو فرش در دسترس نداريد يک قاشق چاي‌خوري نمک را در يک ليتر آب حل کنيد. آن را خوب بزنيد تا کف کند. کف را با يک گلوله تور که زياد آب جذب نمي‌کند روي سطح فرش بماليد و با دستمال حوله‌اي خشک کنيد.

 

 

از بين بردن جاي وسايل سنگين از روي قالي

 

وسايل سنگين مثل پايه مبل معمولاً بر روي فرش جا مي‌گذارند. توصيه مي‌شود يک تکه يخ روي محل مورد نظر بگذاريد و سپس با دستمال خشک روي رطوبت آن را بگيريد و پرزهاي قالي را به حالت اول برگردانيد.

 

 

پاک کردن سريع لکّه فرش

 

فراموش نکنيد که اگر لکّه بر روي فرش بيش از يکي دو روز بماند ثابت مي‌شود، پس توصيه مي‌شود لکّه را هر چه زودتر با مواد پيشنهاد شده پاک کنيد.

 

 

پاک کردن لکّه ادويه کاري از فرش

 

براي پاک کردن لکّه ادويه کاري، از کمي آب‌ليمو و آب استفاده کنيد و سپس با دستمال خشک روي آن بکشيد.

 


شفاف کردن رنگ قالي

 

ابتدا روي قالي مخلوط برگ‌هاي مرطوب (تفاله چاي و نمک بپاشيد، سپس با جاروبرقي، جارو کنيد تا رنگ قالي شفاف شود.

 


جلوگيري از جمع شدن قالي

 

فرش‌هاي ابريشم يا ماشيني خيس زود جمع مي‌شود براي جلوگيري از جمع شدن قالي‌ها دور تا دور قالي را از زير نوارهاي چرمي بدوزيد.

 

 

ضد عفوني و جلا دادن فرش

 

بعضي از ميهمانان عادت دارند با کفش روي فرش‌هاي تميز منزل شما بيايند. واي به روزي که شما فردي وسواسي باشيد. چه مي‌کنيد؟ فرش را با شيلنگ آب مي‌شوييد؟ بهتر است بعد از جارو زدن فرش، دستمال بزرگ حوله‌اي را آغشته به آب و سرکه سفيد کنيد و آرام روي پرزهاي قالي بکشيد مقدار سرکه نبايد زياد باشد و گرنه به فرش آسيب مي‌رساند.

 

 

شامپو فرش

 

اگر شامپو فرش در دسترس نداريد، وقت را تلف نکنيد دو قاشق چايخوري نمک، يک قاشق چايخوري مايع ظرفشويي را در يک ليتر آب حل کنيد. آن را خوب هم بزنيد تا کف آن را براي تميز کردن فرش استفاده کنيد. اين شامپو براي خشکشويي کردن پالتو نيز مناسب است.

 


لکه شمع بر روي فرش، موکت و سطوح بافت دار

 

ابتدا با جسمي نوک تيز مانند چاقو و يا حتي ناخن، پارافين سخت شده را برداريد، سپس کاغذ مومي (روغني) و يا دستمال حوله‌اي بزرگي را تا کرده و بر روي لکّه حاصل از پارافين قرار دهيد. حال اتو را در درجه گرم تنظيم کرده و بر روي سطح کاغذ چندين بار حرکت دهيد. حرارت ناشي از اتو، پارافين‌هاي باقي مانده در ميان بافت‌ها را آب کرده و جذب کاغذ مي‌کند.

 

 

پاک کردن لکّه‌هاي قديمي از فرش

 

براي رفع لکّه‌هاي قديمي بر جاي مانده روي فرش که احتمالاً هنگام لک شدن متوجه آن نشده‌ايد، مقداري کف خميرريش روي محل لک بريزيد. سپس محل را با پارچه‌‌اي مرطوب بماليد و بعد آن را با دستمال خشک تميز کنيد. محل لک را با پارچه ي تميزي بپوشانيد و جسم سنگيني مثل کتاب روي آن قرار دهيد. هر گاه پارچه مرطوب شد، آن را عوض کنيد تا پس از گذشت مدتي، رطوبت فرش از بين برود.

 

 

پاک کردن لکّه ي کاکائو، چسب و بستني از فرش


براي رفع لکّه کاکائو، چسب و بستني، ابتدا به آرامي اطراف محل مورد نظر را جمع کنيد تا لکّه بيشتر پخش نشود. سپس يک قاشق چايخوري مايع ظرفشويي را در يک فنجان آب حل کنيد و اين محلول را با پنبه يا دستمالي نرم و تميز روي محل قرار دهيد و بدون اينکه محل لکه را بماليد، به آرامي آن را تميز کنيد. چنانچه چند بار اين عمل را تکرار کنيد، اثر ماده ي ريخته شده به طور کامل از بين مي‌رود. سپس محل مورد نظر را با دستمال مرطوب تميز کنيد.

 


پاک کردن لکّه‌هاي رنگي از فرش

 

براي پاک کردن لکّه‌هاي قهوه، چاي و مواد رنگي نظير آب انگور، ابتدا براي جلوگيري از نفوذ بيشتر ماده ريخته شده، با حوله کاغذي يا دستمال کاغذي به آرامي رطوبت محل مورد نظر را بگيريد. سپس مقداري آب معدني يا سودا روي آن بريزيد و پس از چند دقيقه، محل را با دستمال پاک کنيد. آن قدر اين کار را تکرار کنيد تا هيچ اثري از لکّه بر فرش بر جاي نماند.

 

 

پاک کردن لکّه مواد چرب از فرش

 

براي رفع لکّه مواد چرب از جمله مداد شمعي و موادي همچون قير ابتدا مقداري حلال غير چرب که زود خشک نمي‌شود بر مقداري پنبه مرطوب بريزيد و آن را آرام روي لکّه قرار دهيد. به اين ترتيب، مقداري از ذرات جذب پنبه وحلّال روي آن مي‌شود. اين کار را آن‌قدر تکرار کنيد تا تمام لکّه از بين برود. سپس محل را با پارچه مرطوب و تميز پاک کنيد.

ماهان کاتبی بازدید : 16 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

اینکه در قرآن کریم به نوروز و به اعیاد اسلامی اشاره‌ای نشده است، لیکن بخشی از روایات به تجلیل و تکریم از عید اختصاص دارد. این مقاله پس از آنکه نظر قرآن و روایات اسلامی را درباره (عید) جویا می‌شود، به بررسی مجملی از جایگاه نوروز در فرهنگ اسلامی می‌پردازد. 
  نوروز در فرهنگ اسلامی 
واژه «عید» در قرآن کریم تنها یکبار در آیه 114، سوره مائده آمده است: «عیسی‌ بن مریم گفت: بارالها! پرودگارا! برای ما از آسمان مائده‌ای فرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما می آیند، عید باشد که تو بهترین روزی دهندگانی و آیت و حجتی از جانب تو برای ما باشد.» 

«عید» روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید و در شرع مقدس اسلام، روزهای غدیر، قربان و فطر عید نامیده می‌شوند که در عید اضحی، قربانی و در عید فطر، زکات فطره مطرح است و درغدیر، حضرت علی (ع) به امامت منصوب شدند. همچنین می‌توان گفت؛ عید آن روزی است که در آن نماز ویژه‌ای برگزار کنند یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی «عود» کنند یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد یا آنکه «عید» روز شریف و ارجمندی می‌تواند باشد. 
از آیه «مائده» استفاده می‌شود که حضرت عیسی مسیح (ع) روز نزول مائده را که سال‌روز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است، برای همه انسان‌ها «عید» قرار داده است تا این روز، آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پربرکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار شود 
از آیه «مائده» استفاده می‌شود که حضرت عیسی مسیح (ع) روز نزول مائده را که سال‌روز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است، برای همه انسان‌ها «عید» قرار داده است تا این روز، آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پربرکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار شود. 
از آنجا که «مائده» به معنای خوان پرنعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، می‌توان گفت؛ نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عیسی مسیح (ع) ویژگی خاصی داشته که به خاطر آن عنوان «مائده» را به خود گرفته است. 
راغب اصفهانی می‌گوید: «مائده طبق و خوانی است که در آن طعام باشد که هم به آن طبق و هم به طعام مائده گفته می شود.» 
بنابراین، عید در این آیه اشاره دارد به نزول یک برکت آسمانی در پوشش طبق یا طبق‌هایی از طعام و خوردنی که می‌تواند تکرار و بازگشت آن روز نیز همان برکات را به همراه داشته باشد و از این جهت، آیت و حجتی دیگر از جانب خداوند متعال برای انسان‌ها و فرصتی دیگر برای ایجاد ارتباط با خدا و ذکر و یاد او در دل ها و زبان ها باشد. 
عید در روایات اسلامی 
جمعه، فطر، اضحی و غدیرخم، مهم‌ترین روزهایی هستند که از آنها در روایات اسلامی با عنوان «عید» یاد شده است و هر یک از این روزها اعمال و آداب و مراسم مشترک یا خاص خود را دارند. 
مهم‌ترین اعمال وآداب مشترک این اعیاد عبارتند از: غسل کردن و حمام کردن، پوشیدن جامه نیکو، استعمال بوی خوش، خواندن نماز و ادعیه ضمن آنکه هر یک از آنها اعمال ویژه خود را نیز دارند. 
نکته جالب توجه در این اعمال و آداب و ادعیه آن است که غالبا" به نزول فرشتگان و ارواح وارستگان و فرود آمدن برکات آسمانی اشاره می‌شود. چنانگه تلاوت سوره قدر، به منظور اشاره به قدر و شرف و عظمت این اعیاد و تأکید بر نزول فرشتگان و «روح» از آسمان مانند آن، نوعا" در نمازهای ویژه این اعیاد مطرح است. 
در شب جمعه، ملائکه از آسمان به زیر می‌آیند با قلم های طلا و صحیفه‌های نقره، و در پسین پنجشنبه و شب جمعه و روز جمعه تا غروب آفتاب جز صلوات بر محمد (ص) و آل او چیز دیگری نمی‌نویسند. 
شب عید اضحی (قربان) از لیالی متبرکه است و یکی از آن چهار شبی است که نگاه داشتن احیا در آن شب توصیه شده است چرا که درهای آسمان در این شب باز است. 
در روایات آمده است که فضیلت شب عید فطر کمتر از شب قدر، شب نزول قرآن، ملائکه و روح نیست.
عید غدیر خم نیز از عظیم‌ترین اعیاد است و نامش در آسمان روز عهد معهود است و آن روزی است که حضرت رسول (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت خود برگزید. احسان و انفاق در این روز، چون شب قدر، اجری چندین برابر روزهای دیگر دارد. 
گفتنی است که در بعضی از ادعیه مربوط به این اعیاد وسعت رزق از خداوند متعال که خیرالرازقین است درخواست می‌شود. 
چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوی‌های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله‌های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هردو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر (اناانزلناه) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان :اللهم صل علی ... و بسیار بگو یا ذالجلال والاکرام 
عید نوروز و آداب آن 
مفاتیح‌الجنان شیخ قمی، روایتی از معلی بن خنیس را درباره نوروز ذکر کرده است که اعمال این روز و دعای مربوط به آن را همراه دارد. در بحارالانوار مجلسی روایات معلی بن خنیس را به تفصیل آورده است. در آن روایات به فضیلت و برتری این روز نسبت به سایر ایام بسیار پرداخته است و یکی از روایات مفصل معلی بن خنیس، نوروز را این گونه تجلیل کرده است: نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی (ع) نازل شد، روزی است که رسول اکرم (ص) علی (ع) را بر دوش کشید تا بت‌های قریش را از بالای کعبه رمی کند، روزی است که نبی (ع) به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی (ع) ازمردم بیعت گرفت (غدیرخم)، روزی است که قائم آل محمد (عج) ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر (عج) بر دجال پیروز خواهد شد. 
و اما روایت خنیس به نقل از امام صادق (ع) در مفاتیح الجنان اینچنین است: فرمود: «چون نوروز شود، غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوی‌های خوش خود را معطر گردان. پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله‌های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هردو رکعت به یک سلام و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر (اناانزلناه) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد، ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان :اللهم صل علی ... و بسیار بگو یا ذالجلال والاکرام.»

 

همان‌طور که مشاهده می‌شود، این روز نیز چون اعیاد اسلامی با غسل کردن، پوشیدن جامه نو و معطر گردیدن به بوی‌های خوش و روزه داشتن آغاز می شود، ضمن آنکه نمازی مشابه نمازهای سایر اعیاد اسلامی دارد.

 

نماز عید نوروز 
نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره‌های قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است که ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همین طور اعمال روز عید غدیر خم وارد شده است. 
از آنجا که قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است می توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است. تأکید بر قرائت سوره‌های کافرون، توحید، معوذتین نیز می‌تواند اشاره به درخواست دفع انواع شرور و بدی‌ها داشته باشد.


ماهان کاتبی بازدید : 15 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

 

در این مجموعه شما کاربران عزیز می توانید نمونه های بسیار زیبایی از تزیین شمع های سفره هفت سین یا سفره عقد را تماشا کنید.

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

در میـــان آب و آتــش همچنان سرگرم تسـت

این دل زار نـــــزار اشــک بارانـــم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

در شــب هجران مرا پروانه وصــلی فرست

ورنـه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

بی جمال عالم آرای تو روزم چون شبـــست

با کمال عشـق تو در عین نقصانم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در آب و آتــش عشقت گدازانم چـو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

همچو صبــحم یک نفس باقیــست با دیـدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشـــانم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین

تا منــور گردد از دیدارت ایوانـم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

آتــش مهــر ترا حافظ عجب در سر گرفـت

آتـــش دل کـی بآب دیده بـنشـــانم چو شمــع

 

نمونه هایی از تزیین شمع های سفره هت سین

 

ماهان کاتبی بازدید : 24 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

مدلهای زیبا و جدید تنگ ماهی قرمز ویژه سفره هفت سین

تزیین تنگ ماهی قرمز

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ ماهی

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ ماهی عید

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
ظرف ماهی عید

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ های قشنگ و زیبای ماهی

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تزیین تنگ ماهی با گیاهان

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تزیین تنگ ماهی با سبزه

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ ماهی جالب و بامزه

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ ماهی استوانه ای

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93
تنگ ماهی چند ضلعی

تزیین تنگ ماهی, تزیین تنگ ماهی نوروز 93

 

ماهان کاتبی بازدید : 230 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

افراد مشهور متولد سال اسب 

 

ابتدا از اسب آتش شروع مي كنيم. سيسرون، رامبراند، كورنلي و ديوي كروكت در سال اسب آتش متولد شده اند.
شارلماني، روزولت، خروشچف، هاكسلي و هرزوك - كه همگي زحمت كش، نجيب زاده و خود پسند بوده اند در سال اسب به دنيا آمده اند. در ميان متولدان اين سال به شگفتي به نام لويي پاستور نيز بر مي خوريم.

 مي گويند كه اسب، خود را به خاطر عشق به مخاطره مي اندازد. مادام دوبرينويلرز در راه عشق مسموم شد و ادوارد هشتم نيز از تاج و تخت كناره گيري كرد.
دلاكروا، نيوتون، ژرژ براك، بوفالوبيل و شاه بودوئن از ديگر متولدان سال اسب بوده اند.

ویژگی های متولدین سال اسب-تاثیر سال اسب بر روی سال های دیگر-tasir sal asb-خصوصیات متولدین سال اسب-namad sale 93-سال 1393-خصوصیات متولدین سال اسب-nemad sal 1393-طالع بینی سال اسب -سال 93 - حیوان سال 1393 - نماد حیوال سال 93-سال 93 برای متولدین-سال اسب برای متولدین سال 1393 چگونه سالی است-سال اسب چگونه سالی است؟-سال اسب چه خصوصیاتی دارد

مشاغل مناسب متولد سال اسب

 

صنعتگر متخصص، كاردان فني، راننده كاميون، سر كارگر، شيمي دان، جغرافي دان، فيزيك دان، زيست شناس، دندانپزشك، پزشك، مهندس معمار، كارشناس امور مالي، نماينده سياسي، سياستمدار، نقاش، شاعر، ماجراجو، كاشف، فضانورد، آرايشگر.

خصوصیات متولدین سال اسب

 

رابطه عاطفي ( زن ) متولدين سال اسب
نتيجه آن، هيجانات روحي، خشم، دلخوري ها و طلاق خواهد بود. اين راه به صفحه حوادث روزنامه ها ختم مي شود و در حقيقت بايد از آن دوري كرد. موش
مشكل است. اين دو يك ديگر را درست درك نمي كنند. اسب احساساتي و استقلال طلب، از گاو مي ترسد و دائم رنج مي كشد. گاو
خوب است. خانم اسب مي تواند آتش شهوات خود را خاموش كند و همچنان آزاد و رها باقي بماند؛ چرا كه آقاي ببر به كار هاي ديگري سرگرم است! ببر
اگر اسب خسته نشود، امكان پذير است. حتي در اين صورت نيز گربه وفادار خواهد ماند. گربه
اگر زندگي پابرجا بماند، مشكلي ايجاد نخواهد شد! اژدها
اسب عاشق پيشه و باوفاست. اگر آتش عشق خاموش شود؛ اسب، مار را ترك خواهد كرد و مار بي وفا تنها مي ماند. اين دو در كنار هم زندگي خوبي نخواهند داشت. مار
خود خواه بوده اين دو عاشق پر شور آنها را نجات مي دهدا. اسب
در صورت فقير بودن خانم اسب بهتر است چنين رابطه اي شكل نگيرد و در غير اين صورت، خوشبخت خواهند بود. بز
نه، اسب در زندگي به احساسات سالم نياز دارد و حيله گري را در عشق نمي پسندد. ميمون
نه، خانم اسب همسرش را در ميان پرهاي زيبا گم خواهد كرد! عشق براي مهم تر از هر چيز است. خروس
بله، چون سگ زندگي اش را وقف كارهاي بزرگ و اسب خود را وقف او مي كند؛ بنابراين هر دو شاد و خوشحال خواهند بود. سگ
خوك از رابطه زناشويي اش رضايت چنداني نخواهد داشت و دائم از خودخواهي هاي اسب خواهد رنجيد. خوك

 

 

رابطه عاطفي ( مرد ) متولدين سال اسب
نه! مشكلات عاطفي زيادي ايجاد مي شود. اين رابطه پايان خوشي نخواهد داشت. موش
خانم گاو نافذ و مقتدر و اسب خودخواه و استقلال طلب است. اين دو سرانجام از هم جدا مي شوند. گاو
چرا كه نه؟ اگر خانم ببر خواهان پيشرفت باشد، اسب از زندگي آرام و تفاهم آميز، لذت خواهد برد. ببر
رابطه بسيار خوبي است. گربه در خانه اي راحت و در جمع دوستان و نزديكانش به سر خواهد برد و همين براي او كافي است! گربه
نه، اسب بسيار خودخواه است و خانم اژدها براي شكوفايي،‌به توجه فراوان نياز دارد. اژدها
بله، اگر خانم مار از داشتن چنين رابطه اي خوشحال باشد و اگر آن قدر عاقل باشد كه بتواند اسب را تحمل كند، امكان پذير است. مار
خود خواه بوده اين دو عاشق پر شور آنها را نجات مي دهدا. اسب
خوب است. آنها از بودن در كنار هم خسته نخواهند شد. عوامل متعددي پايداري اسب را در عشق تضمين مي كند و خانم بز احساس امنيت خواهد كرد. بز
توصيه نمي شود. اين دو هرگز يك ديگر را درك نمي كنند. ميمون
در صورت اجبار، امكان پذير است؛ اما اين رابطه ناپايدار است و خروس صدمه خواهد ديد. خروس
بله، چرا كه نه؟ سگ ـ كه نگران اهدافش است ـ خود را با ميل و رغبت در اختيار اسب قرار مي دهد و حسود هم نيست. سگ
اسب با خودخواهي ويژه اش از خوك سو ء استفاده خواهد كرد و خوك روي خوشبختي و شادي را نخواهد ديد. خوك

 

 

رابطه دوستي متولدين سال اسب با سالهاي دیگر همچون سال اسب
حرفش را هم نزنيد! آنها با يك ديگر سازش نمي كنند. موش
خواسته ها نگرش اين دو به زندگي، يكسان نيست. گاو
آنها تمام شب به بحث و جدل مي پردازند؛ اما به واقع، شيفته يكديگرند! ببر
يك رابطه اجتماعي عالي و چه بسا يك دوستي واقعي. گربه
هرگز. اسب خودخواه است،‌انتظارش از ديگران زياد است ولي توقعات آنان را بر آورده نمي سازد؛ حال آنكه اژدها تا حد زيادي پاسخ گوي انتظارات دور و بري هاست و به همان اندازه از آنان انتظار دارد. اژدها
بله، مار خشم و بي قراري اسب را فرو مي نشاند. مار
خوب است. هر يك از آنها به استقلال ديگري احترام مي گذارد. اسب
بله، جست و خيزي خنده دار بر لبه پرتگاه. بز
نه، اسب هرگز به ميمون اعتماد ندارد و حق هم با اوست! ميمون
رابطه اجتماعي آنها در ميهماني ها زبانزد همگان خواهد شد. خروس
آنها درباره سياست بحث خواهند كرد؛ البته اگر باهم موافق و متحد باشند! چرا كه نه؟ سگ
خوك ساكت و بردبار خواهد بود و حق با اوست. خوك

 

 

رابطه شغلي متولدين سال اسب با سالهاي دیگر همچون سال اسب
شراكت اين دو امكان پذير نيست. آنها علاقه اي به هم ندارند و براي آزار يكديگر دست به هر كاري مي زنند. موش
اگر ضروري باشد، اشكالي ندارد. اسب و گاو، هر دو ساعي و صادقند و در اين ميان، اسب با هوش تر و چابك تر از گاو است. گاو
بله، ارتباط ميان اين دو بسيار بغرنج و مخاطره آميز اما مفيد است. ببر
سرگرمي خوبي است! گربه شيطان و حقه باز است؛ اما اسب مي تواند در برابر او از خود مواظبت كند. چه زندگي اجتماعي جالبي! گربه
آنها نمي توانند مدتي طولاني با هم همكاري كنند؛ اما گاهي كارها خوب پيش خواهد رفت. اژدها
امكان پذير است. برنامه ريزي و طرح نقشه هاي كاري، بر عهده مار و پياده كردن آنها بر عهده اسب خواهد بود. مار
هر يك به فكر منافع خود است و اين با اصول شراكت مغايرت دارد. اسب
بله، بر نا آگاهانه موقعيت هاي كاري را به مخاطره مي اندازد؛ اما اسب به اندازه كافي زرنگ و باهوش است. بز
اسب خوب مي داند كه چگونه بايد با ميمون همكاري كند. ميمون
خوب است؛ اما خروس نبايد زياد بر حسن نيت اسب متكي باشد؛ چرا كه اسب نمي تواند وقت كشي و تنبلي او را تحمل كند. خروس
چرا كه نه؟ البته به شرط آن كه رابطه خود را به شراكت كاري محدود كنند و برخوردهاي اجتماعي نداشته باشند. سگ
همكاران مناسبي نيستند. عقايد اين دو با يك ديگر متفاوت است. خوك

 

 

ارتباط ميان پدر و مادرمتولد سال اسب و فرزندان متولد دیگر سال ها همچون سال اسب
وحشتناك است. به خصوص اگر مادر اسب باشد، در خانواده جنجالي به راه خواهد افتاد. موش
نه، وقتي كه مادر و پدر بر عقايد خود اصرار مي ورزند، بچه گاو هرگز آنها را نمي بخشد. او اين مسايل را درك نمي كند. گاو
خشنود كننده است. اسب به ببر كوچولو استقلال مي دهد و او را عاشقانه دوست دارد. ببر
اسب به كارهاي خود مشغول است و بچه گربه را به حال خود رها مي كند. گربه
هر اتفاقي بيفتد، هيچ مشكلي پيش نخواهد آ‎مد و هر كس براي خودش زندگي مي كند. اژدها
قضاوت بچه مار درباره پدر و مادر خود كاملا جدي است و در اختلافات آنان را مقصر مي شناسد. مار
اين دو ي ديگر را به قدري خوب درك مي كنند كه ممكن است مشكل ساز شود؛ چرا كه آنها بيش از اندازه به هم متكي هستند. اسب
خوب است. بچه احساس خوشبختي مي كند، اما كمك زيادي به او نمي شود. بز
هيچكش به ديگري كاري ندارد، پس مشكلي هم پيش نخواهد آمد. ميمون
جوجه كوچك و نااميد مي شود. او مي خواهد محبت پدر و مادرش را به خود جلب كند؛ اما آنها فقط به او مي خندند. خروس
سگ خودخواهي اسب را درك نمي كند؛ اما به هيچ وجه نيازي به اسب ندارد. سگ
نمي توان اين رابطه را بهترين دانست. خوك كوچولو تحمل خودخواهي اسب را ندارد. اسب هيچ چيز را درك نمي كند؛ اما اين موضوع براي هيچ يك از آنها زياد مهم نيست! خوك

 

 

 

ماهان کاتبی بازدید : 1196 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

موش گاو پلنگ خرگوش نهنگ مار اسب گوسفند میمون مرغ سگ خوک

خصوصیات متولدین سال اسب

مشاهده رنگ سال 1393

چند تصویر زیبا از اسب های دنیا

ویژگی های متولدین سال اسب

توضیحاتی درباره منشاء نام حیوان هر سال ایجا کلیک کنید

 لحظه تحویل سال در ایران

NOWRUZ 1393

 پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲

March 20th

ساعت ۲۰:۲۷:۰۷
هشت و بیست هفت دقیقه و هفت ثانیه شب

سال 93 سال چه حیوانی است-sale 1393 sal  che hivani ast-سال 93 سال چه حیوانی است؟ -نامهایی که ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان آنها را در این رباعی به نظم در آورده است - animal year - موش و بقر و پلنگ و خرگوش - زین چار چو بگذری،نهنگ آید و مار - و آنگاه به اسب وگوسفنداست شمار - حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار-sal asb-سال اسب-سال 1393 سال چه حیوانی است-خصوصیات متولدین سال اسب-namad sale 93-سال 1393-خصوصیات متولدین سال اسب-nemad sal 1393-طالع بینی سال اسب -سال 93 - حیوان سال 1393 - نماد حیوال سال 93-سال 93 برای متولدین-سال اسب برای متولدین سال 1393 چگونه سالی است-سال اسب چگونه سالی است؟-سال اسب چه خصوصیاتی دارد

(نگاهی به تقویم سال 93)

سال 92 سال چه حیوانی است-sale 1393 sal  che hivani ast-سال 93 سال چه حیوانی است؟ -نامهایی که ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان آنها را در این رباعی به نظم در آورده است - animal year - موش و بقر و پلنگ و خرگوش - زین چار چو بگذری،نهنگ آید و مار - و آنگاه به اسب وگوسفنداست شمار - حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار-sal asb-سال اسب-سال 1393 سال چه حیوانی است

نگاهی به تقویم سال 1393 (سال اسب)

و این همان نامهائی است که ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان آنها را در این رباعی به نظم در آورده است .

موش   و   بقر    و   پلنگ   و  خرگوش              زین چار چو  بگذری ، نهنگ  آید  و مار
و آنگاه به اسب وگوسفند است شمار              حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار

ترجمه  واژگان عربی :

بقر = گاو

حمدونه = میمون

---------------------------------------------------------------------------------------------

برای به دست آوردن نام حیوان بر سال موردنظر از یک فرمول ساده استفاده می کنند. عدد سال را منهای عدد 6 می کنند و عدد بدست آمده را بر 12 تقسیم می نمایند. باقیمانده تقسیم که اعشار آن مورد نیاز نیست و کمتر از 12 می باشد، نام حیوان را برای سال مورد نظر مشخص می کند.

برای مثال برای آنکه بدانیم در 
سال 1393 چه نام حیوانی بر سال اطلاق خواهد شد، عدد 1393 را منهای 6 می کنیم و حاصل را بر 12 تقسیم می نماییم. باقیمانده این تقسیم، مطابق جدول پائین نام حیوان را مشخص می کند.

1387 =1393-6
12÷1387 (بدون اعشار) با باقیمانده 7 است.
با مراجعه به جدول در ردیف هفت، نام اسب دیده می شود. پس بنابراین سال 1393 سال اسب خواهد بود.
مثاله دیگر، می خواهیم بدانیم سال 1394 به نام چه حیوانی است؟
1388=1394-6
12÷1388 که بدون در نظر گرفتن اعشار، باقیمانده معادل 8 می باشد.
در ردیف 8 جدول، نام گوسفند و یا بز به چشم می خورد، پس بنابراین سال 1394 سال گوسفند لقب خواهد گرفت، اما ساده تر از این می توان به ترتیب زیر نماد حیوان هر سال را جستجو کرد:

 

(نگاهی به تقویم سال 93)

جهت مشاهده توضیحاتی درباره منشاء نام حیوان هر سال اینجا کلیک کنید

مشاهده رنگ سال 1393 و 2014

نام سال به ایرانی / نام سال به چینی
سال موش / موش 
= 1303 - 1315 - 1327 - 1339 - 1351 - 1363 - 1375 - 1387
سال گاو / گاو 
= 1304 - 1316 - 1328 - 1340 - 1352 - 1364 - 1376 - 1388
سال پلنگ / ببر 
= 1305 - 1317 - 1329 - 1341 - 1353 - 1365 - 1377 - 1389
سال خرگوش / گربه 
= 1306 - 1318 - 1330 - 1342 - 1354 - 1366 - 1378 - 1390
سال نهنگ / اژدها 
1307 - 1319 - 1331 - 1343 - 1355 - 1367 - 1379 - 1391
سال مار / مار =  1308 - 1320 - 1332 - 1344 - 1356 - 1368 - 1380 - 1392
سال اسب / اسب 
= 1309 - 1321 - 1333 - 1345 - 1357 - 1369 - 1381 - 1393
سال گوسفند / بز =  1310 - 1322 - 1344 - 1346 - 1358 - 1370 - 1382 - 1394
سال میمون / میمون= 1311 - 1323 - 1335 - 1347 - 1359 - 1371 - 1383 - 1395
سال مرغ / خروس 
= 1312 - 1324 - 1336 - 1348 - 1360 - 1372 - 1384 - 1396
سال سگ / سگ 
= 1313 - 1325 - 1337 - 1349 - 1361 - 1373 - 1385 - 1397
سال خوک / خوک 
= 1314 - 1326 - 1338 - 1350 - 1362 - 1374 - 1386 - 1398 


ماهان کاتبی بازدید : 29 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

میر نوروز شادي آفرين براي مردم

بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب میر نوروزی و حاكم پنج روزه است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه.

 

ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت و هم اوست كه حافظ به عنوان میر نوروزی  دوران حكومتش را بیش از پنج روز نمی داند.

 

سخن‌ در پرده‌ مي‌ گويم‌ چو گل‌ از غنچه‌ بيرون‌ آي‌             كه‌ بيش‌ از پنج‌ روزي‌ نيست‌ حكم‌ مير نوروزي‌

 

در قديم‌ كه‌ سرگرمي ها و امكانات‌ شادي ‌بخش‌ اندك‌ و محدود بود در دوره‌ نوروزي، فردي‌ كه‌ به‌ او مير نوروز مي ‌گفتند جامه‌اي‌ رنگين‌ بر تن‌ مي‌ كرد، سوار چهارپايي‌ مي ‌شد، كيسه‌ و كوله ‌اي‌ برمي ‌گرفت‌ و در كوچه‌ و بازار به‌ راه‌ مي ‌افتاد و با صداي‌ رسا سخنان‌ خنده‌ آور و شادي ‌آفرين‌ مي ‌گفت‌ و موجب‌ سرگرمي‌ مردم‌ مي ‌شد. در هر خانه‌ اي‌ مي ‌ايستاد و چيزي‌ دريافت‌ مي ‌كرد و هر آنچه‌ بود ، نقل‌ و آجيل‌ و شيريني‌ در كيسه‌ خود مي‌ ريخت ومي ‌گفت‌ و مي‌ خنديد و مي‌ خندانيد و دل ها را شاد مي ‌كرد.

 

ميرنوروز ديروز عمونوروز امروز

 

شايد پديده‌ عمونوروز كه‌ به ويژه‌ در چند دهه‌ پيش‌ در ايران‌ معمول‌ بود شكلي‌ ديگر از همان‌ مير نوروز بوده‌ باشد. عمونوروز نيز با كلاه‌ و جامه ‌اي‌ رنگين‌ و دايره‌اي‌ زنگي‌ اما با رويي‌ سياه ‌شده‌ از زغال‌ يا رنگ‌ در كوچه‌ و خيابان‌ به‌ راه‌ مي ‌افتاد و اشعار كوتاه‌ خنده‌آور مي‌ خواند و سعي‌ مي ‌كرد تا دل‌ مردم‌ شاد كند و خود نيز چيزي‌ بستاند و شاد شود. در حال‌ حاضر اين‌ رسم‌ تا حد زيادي‌ منسوخ‌ شده‌ و كمتر مورد توجه‌ قرار دارد اما نواختن‌ ساز و دهل‌ در آغاز نوروز در كوچه‌ها و محله‌هاي‌ قديمي‌ هنوز هرچند كم،‌ اما متداول‌ است.


 

ماهان کاتبی بازدید : 21 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)
نگاهی به حضور عمو نوروز و ننه سرما در ادبیات فارسی/ نمادهای نوروزی در قصه‌های عامیانه

 


شخصیت‌های عمو نوروز و ننه سرما در روایت‌های کهن و ادبیات شفاهی، نمادی از تغییر و تحول در طبیعت و احوال آدمیان است که طی آن، ننه سرما به عنوان نماد سکون و انجماد می‌رود و عمو نوروز به عنوان نماد رویش و تازگی از راه می‌رسد.

 

عمو نوروز و ننه سرما

 

ادبیات کهن فارسی مملو از نشانه‌ها و نمادهای آشنا در زمینه تغییر و تحول فصل‌ها و احوال آدمیان است که در قالب مثل‌ها، متل‌ها و روایت‌های کوتاه و بلند سینه به سینه میان نسل‌های مختلف گشته و سرانجام شکل امروزی‌تر آن به نسل‌های کنونی رسیده است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ادبیات، عمو نوروز نماد شخصیت ایرانی و نشانه آمدن بهار است، در مقابل عمونوروز در روایات کهن ایرانی «ننه سرما» است. زمانی که ننه سرما، سرما را با خود می‌برد عمونوروز خبر آمدن بهار را می‌دهد و سپس «میر نوروزی» می‌آید. عمو نوروز در حکایات و مستندات تاریخی نماد یک تغییر فصل است، در ایران باستان وقتی آهنگ هستی ضربان زندگی می‌گیرد نشانه آمدن عمو نوروز بوده است.

اغلب ما این شخصیت را به طور دقیق می‌شناسیم ولی منابع و مصادیق درباره آن خیلی کم است، اگر ما بخواهیم داستان‌هایی که درباره عمو نوروز وجود دارد را بررسی کنیم می‌بینیم که با منابع بسیار کمی مواجه می‌شویم.

عمونوروز یکی از نمادهای نوروز است. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه‌است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند. بر اساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوب‌ها و چرخ‌ریسک‌‏ها می‌‏گوید که از برگ نورس درختان و گل های نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه ‌است ببافند.

در بعضی از افسانه‌ها ننه سرما و عمو نوروز هیچ گاه همدیگر را مشاهده نمی‌کنند و زن هیچ وقت در زمان آمدن عمو نوروز بیدار نیست؛ آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده‌ و زن صاحب خانه ‌است و مرد مسافر؛ و این سفر همیشه ادامه دارد. در مورد دیگر تمام موارد مشابه است. با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال می‌بینند و شانس با هم بودن را فقط در آن زمان دارند. عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان اولین روز بهار با کلاه نمدیش زلف‌های قرمز حنا بستَه مِثل ریشش با کمرچین آبی و شال خالخالی و شلواره گشادو گیوه تَختِ از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان دلی شاد با عصای تو دستانش که تکیه‌گاه پیر مرد خسته لب خندان است یواش یواش پایین می‌آید. در افسانه‌ها عمو نوروز نماد طبیعت یا شاه یا فرد دیگری که برکت به زندگی مردم می آورد بوده‌است و ننه سرما که همسر عمو نوروز است و همیشه منتظر آمدن وی است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ادبیات، عمو نوروز نماد شخصیت ایرانی و نشانه آمدن بهار است، در مقابل عمونوروز در روایات کهن ایرانی «ننه سرما» است

در فرهنگ و ادب مردمی ایران شاید بتوان گفت پرآوازه‌ترین افسانه در پیوند با نوروز همان است که آن را با نام افسانه «عمو نوروز» و یا «بابا نوروز» می‌شناسیم. از این افسانه در سروده‌ها و نوشته‌ها پارسی سخنی نرفته است، پس آن را می‌باید افسانه‌ای مردمی دانست. افسانه‌ای که همه ایرانیان به گونه‌ای با آن آشنایند، چون در سالیان کودکی آن‌ را از مادران یا دایگان یا دیگر افسانه‌گویان شنیده‌اند. اگر عمیق تر بنگریم، بر پایه افسانه شناسی سنجشی می‌توان عمو نوروز را با «بابا نوئل» در فرهنگ غرب سنجید. آن افسانه چنین است که در روزهای پایانی سال عمو نوروز به خانه «ننه سرما» در می‌آید تنها یک شب را در این خانه می‌‌گذراند، بامدادان به راه خود می‌رود تا سالی دیگر در همان روز بازگردد. پیداست که عمو نوروز پیری است دیرسال با گیسوان و ریشی انبوه و سپید، ننه سرما هم به همان سال پیرزنی است زمان فرسود. این رخداد نشانه آن است که سال کهن و روزگار سرما به پایان می‌رسد تا سالی نو و روزگار گرما، رستاخیر گیتی، باری دیگر آغاز بشود. تا به حال روایت های گوناگونی از عمو نوروز و ننه سرما در بین قصه های عامیانه سینه به سینه چرخیده است که دو روایت معروف از آنها را اکنون مرور می کنیم.

* روایت اول

یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست می‌آمد به سمت دروازه شهر. بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می‌کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد، جایش را جمع می‌کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می‌کرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می‌گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می‌کرد. یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می‌پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می‌زد و فرشش را می‌آورد می‌انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می‌چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریخت. بعد منقل را آتش می‌کرد و می‌رفت قلیان می‌آورد می‌گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی‌گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست...

* روایت دوم

یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازه شهر خونه ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده... قصشون قصه امسال و پارسال نیستها... قصه عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر... پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا می‌شه جاشو جم می‌کنه خونه تکونی می‌کنه حیاط و آب و جارو می‌زنه به خودش حسابی می‌رسه پاهاشو حنا می‌زاره دستاش قرمز می‌شن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش می‌کنه... تنبون قرمز و شلیته پرچین می‌پوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش می‌زنه... چرا می‌خندید بی مروتا؟ آخه عاشقه... عاشقی که پیر و جون نداره... داره؟ فرشش رو می‌یاره می‌ندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری... تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو می‌چینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریزه. پا می‌شه سریع منقلُ آتیش می‌کنه و قلیونُ می‌یاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمی‌زاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه... تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش می‌بره... عمو نوروز می‌یاد اما ننه سرما خوابه... چُرتِش پاره می‌شه... اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود...عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟... ای پیری پیری پیری... .

 

 

ماهان کاتبی بازدید : 15 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

 

pic akz.ir 312 داستان جدید درباره عمو نوروز

ننه سرما داشت روزهای آخر ماندنش را می‌گذراند. دیگر نفس‌هایش سردی نداشت. برف‌هایی را که با خودش آورده بود، کم‌کم با گرمای خاله خورشید داشتند آب می‌شدند. او باید جایش را به عمو نوروز می‌داد. عمو نوروز هم توی راه بود داشت می‌رسید. او تازه رسیده بود به پشت کوهی که آن طرف، سینه دشت قد علم کرده بود و منتظر بود که ننه سرما خودش را جمع و جور کند تا او با شادمانی و خوشحالی جایش را بگیرد و برای همه شور و نشاط و شادی را به ارمغان بیاورد …

این چند روز هم گذشت و ننه سرما رخت و لباسش را جمع و جور و از اهالی خداحافظی کرد و رفت. ننه سرما که رفت عمو نوروز پایش را گذاشت به آبادی. او با خودش گل و سبزه و بهار داشت و آن را به اهالی و مردم سر راهش هدیه می‌داد و همین طور که می‌رفت پشت سرش گل و سبزه و چمن سبز می‌شد و رشد می‌کرد. عمو نوروز یکی یکی در خانه‌ها را می‌زد و به آنها بهار و گل و سبزه و چمن هدیه می‌کرد.

و همین طور که می‌رفت به خانه‌ای رسید. با شادمانی در خانه را به صدا درآورد و منتظر ماند تا کسی با شادمانی و خوشحالی در را به رویش باز کند و او بهار و گل و سبزه را به او هدیه بدهد. عمو نوروز دوباره در زد، ولی جوابی نشنید و کسی در را به رویش باز نکرد. خانه ساکت و آرام بود عمو نوروز دوباره در زد و این بار محکمتر صدا زد: «منم … منم عمو نوروز برایتان بهار آورده‌ام … بهار …»
پیرزنی آهسته در را باز کرد.
عمو نوروز با خوشحالی سلام کرد. بلند گفت: «سلام خاله پیرزن کجایی چرا در را باز نمی‌کنی. نکنه خواب مانده‌ای. مگر بهار را نمی‌خواهی مگر گل و سبزه و چمن را نمی‌خواهی … مگر شادی و شادابی را نمی‌خواهی … من همه این روزها را برای تو هدیه آورده‌ام. خاله پیرزن همین طور که غمگین عمو نوروز را نگاه می‌کرد با ناراحتی گفت: «کدام عید … کدام نوروز … من عید و نوروزم کجا بود … بهار و گل و سبزه و چمنم کجا بود.
وقتی که من هیچی ندارم که عیدی بدهم به نوه‌هایم و باید شرمنده‌شان شوم دیگر عیدم کجا بود … نوروز من کجا بود.»
عمو نوروز از حرف‌ها و درد دل‌های خاله پیرزن ناراحت شد. ولی ناراحتی‌اش زود گذشت و با خنده بلندی گفت: «خاله پیرزن اینکه ناراحتی ندارد من الان کاری می‌کنم که تو هم عید و نوروز داشته باشی و دست کرد توی بقچه بزرگش و یک کیسه پر از نخود و کشمش و گردو و پسته و فندق درآورد و چند سکه هم گذاشت کف دست پیرزن.
خاله پیرزن که باورش نمی‌شد حسابی خوشحال شد و از ته دل خنده شادمانه‌ای کرد و از عمو نوروز خیلی تشکر کرد و با خوشحالی گفت: «آفرین بر تو عمو نوروز … من هم بهار خواهم داشت … بهاری سبز و پر از گل و چمن … خیلی ممنون … خیلی ممنون … تو من را روسفید کردی.»
عمو نوروز هم با خوشحالی بهار را به خاله پیرزن هدیه داد و راه افتاد تا به خانه‌های دیگر سر بزند. او رفت و رفت تا به خانه دیگری رسید در زد و شادمان منتظر ماند تا در را به رویش باز کنند. ولی کسی نیامد عمو نوروز دوباره در زد ولی باز هم کسی نیامد و باز هم محکمتر زد و این بار زنی با ناراحتی و سر و رویی آشفته در را به روی عمو نوروز باز کرد. عمو نوروز با خوشحالی بلند سلام کرد. اما زن جوابش را به سردی داد. عمو نوروز گفت: «منم … منم عمو نوروز برایتان بهار آوردم. گل آورده‌ام … سبزه و چمن آورده‌ام …»
اما زن از ناراحتی چیزی نگفت. عمو نوروز یک مرتبه خنده‌اش را خورد و خوشحالی‌اش تمام شد. با ناراحتی گفت: «چی شده خواهر … چرا ناراحتی … چرا نمی‌خندی. مگه تو بهار نمی‌خواهی؛ مگر گل و سبزه و چمن نمی‌خواهی …»
زن با ناراحتی گفت: «کدام بهار … کدام نوروز … کدام گل و سبزه و چمن … من پنج تا بچه کوچک و قد و نیم قد دارم. هیچ کدامشان هم رخت و لباس عید ندارند من هم که پول ندارم برایشان رخت و لباس نو بخرم. حالا هم مانده‌ام که چه کار کنم. از کجا برایشان لباس تهیه کنم.
آنها ناراحت و غمگین هستند. عمو نوروز کمی ناراحت شد ولی باز با خوشحالی خنده‌ای کرد و گفت: «خواهر من اینکه ناراحتی ندارد من الان به بچه‌هایت لباس‌های قشنگ و رنگارنگی می‌دهم لباس‌هایی به قشنگی بهار …» و دست کرد توی بقچه‌اش و چند لباس کوچک و بزرگ و رنگارنگ، درآورد و داد به زن. زن این طور که دید یک مرتبه گل از گلش شکفت باورش نمی‌شد فکر کرد خواب می‌بیند با خودش گفت: «وای خدای من … چه لباس‌های قشنگی … خدایا شکرت لباس بچه‌هام نو شد … عمو نوروز خیلی ممنون … خیلی ممنون. تو بهار را به خانه ما آوردی.
ما از تو ممنونیم.» عمو نوروز بهار را به زن و بچه‌هایش هدیه کرد و راه افتاد تا به خانه دیگری سر بزند و بهار را هم به آنها هدیه بدهد.
او همین طور رفت و رفت تا به خانه دیگری رسید. در زد و منتظر ماند تا کسی با شادی در را به رویش باز کند و او بهار را به او هدیه بدهد. ولی اینطور نشد، دوباره در زد این بار پیرمردی در را به رویش باز کرد. عمو نوروز خنده‌ای کرد و بلند گفت: «سلام بابا بزرگ، سلام … من عمو نوروزم. برایتان بهار آورده‌ام. بهار و گل و سبزه و چمن را از من تحویل بگیرید …»
ولی پیرمرد با ناراحتی گفت: «کدام بهار … کدام گل و سبزه و چمن … ما که بهاری نداریم اول سالی باید محتاج دیگران باشیم …»
عمو نوروز با ناراحتی گفت: «چطور مگر؟!»
پیرمرد گفت: «ما یک گاو داریم که از طریق این حیوان روزگارمان می‌گذرد الان این گاو مریض افتاده گوشه طویله. ما که با این حال بهار نداریم.»
عمو نوروز پیرمرد را دلداری داد و گفت: «طویله را به من نشان بده.» پیرمرد عمو نوروز را به طویله برد. عمو نوروز دستی به سر و گوش گاو کشید و بعد از توی بقچه‌اش علفی سبز و تر و تازه درآورد و به او داد. گاو علف را که خورد یک مرتبه بلند شد و ما بلندی کشید و سرحال و قبراق شد و همین طور شادمانه ما می‌کشید.
پیرمرد باورش نمی‌شد با شادمانی خنده‌ای کرد و عمو نوروز را در آغوش گرفت و او را بوسید و با خوشحالی از او تشکر کرد و گفت: «خیلی ممنون عمو نوروز تو بهار را به من هدیه کردی … با این گاو عزیزم … خیلی ممنون …»
عمو نوروز خوشحال بهار را به پیرمرد و خانواده‌اش و گاو شیرده‌شان – که حالا سلامتی‌اش را به دست آورده بود – هدیه کرد و راه افتاد تا به دیگر خانه‌ها هم سر بزند و بهار را به آنها برساند او رفت و رفت و رفت تا به خانه دیگری رسید و در زد و مثل هر بار انتظار داشت در را شادمانه به رویش باز کنند.

عمو نوروز در زد و گفت: «منم عمو نوروز برایتان عید و بهار را هدیه آورده‌ام. بهاری پر از گل و سبزه و چمن.» و خوشحال خندید.
ولی این بار هم پسری با ناراحتی در را به رویش باز کرد.
عمو نوروز خندان سلام کرد و گفت: «سلام پسرم من عمو نوروزم برایتان بهار را هدیه آورده‌ام … بهار را از من بگیرید. بهاری با گل و سبزه و چمن» و یک دسته گل سرخ را گرفت طرف پسرک. اما پسرک گل‌ها را نگرفت و با ناراحتی گفت: «دلتان خوش است ها عمو نوروز! کدام بهار … کدام سبزه.
ما خیلی وقت است که بهار نداریم. من مادر و خواهر و برادرهایم. عمو نوروز خنده‌اش را خورد و با ناراحتی گفت: «چرا مگر چی شده.»
پسر گفت: «مدتی است که پدرمان به سفر رفته و هنوز برنگشته ما همه از حال و روزش خبر نداریم و نمی‌دانیم کجاست. اصلا نمی‌دانیم زنده است یا مرده. اینطور می‌شود بهار داشت. ما دلمان برای پدرمان یک ذره شده. بی او بهاری نخواهیم داشت …»
عمو نوروز از ناراحتی ساکت مانده بود و نمی‌دانست چه کار باید بکند. کمی فکر کرد و بعد با خوشحالی گفت: «اینکه مشکلی نیست. من الان می‌روم و پدرتان را پیدا می‌کنم و می‌آورم اینجا. هر کجا که باشد پیدایش می‌کنم و سلامت می‌آورمش خانه. تو فقط نشانه‌هایش را به من بده.»
پسرک نشانه‌های پدرش را به عمو نوروز داد. عمو نوروز باد بهاری را صدا زد. باد بهاری فورا خودش را به عمو نوروز رساند. عمو نوروز سوار بر باد بهاری شد و پرواز کرد و رفت به آن دورها. رفت و رفت و رفت و گشت و گشت و گشت تا پدر آن پسرک را پیدا کرد و سوار بر باد بهار برگشتند.
پسرک و مادر و خواهر و برادرهایش همگی خوشحال شدند و شادمان دور پدر را گرفتند و سر و صورتش را غرق بوسه کردند. آنها شادمان بهار و گل و سبزه را از عمو نوروز هدیه گرفتند و عمو نوروز خوشحال و خندان راه افتاد تا به خانه‌ای دیگر سر بزند و بهار و گل و سبزه و چمن و شادی را به خانه‌ای دیگر هدیه کند.

ماهان کاتبی بازدید : 16 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

صورت سیاه و لباس قرمزش نشان از یک رسم دیرینه دارد. رسمی که نوید بهار و تولد طبیعت را می دهد. حاجی فیروز که به قول خودش سالی یک روز مهمان کوچه ها و خیابان های شهر است، این روزها بر سر چهارراه ها و پشت چراغ قرمزها با دایره و تمبکش می خواند: «ارباب خودم سامبولی بلیکم... ارباب خودم لطفی به ما کن»...

به گزارش شفقنا، در روزهای پایانی هرسال، حاجی فیروز با لباس سرخ و چهره سیاه در خیابان ها می کوشد، توجه مردم را به خود جلب کند تا شاید مبلغی را از آنها دریافت کند. برخی از این حاجی فیروزها کودکانی هستند که تا همین دیروز نزد مردم با نام کودکان کار شناخته می شدند و حالا برای کسب درآمد بیشتر در روزهای آخر سال چهره کودکانه خود را سیاه کرده اند. برخی دیگر نیز متکدیانی هستند که در چنین روزهایی با تغییر ظاهر، راه کسبِ درآمد همیشگی خود را ادامه می دهند.

اما آیا حاجی فیروز در ایران باستان و آیین های کهن نیز تنها نشانه فردی است که از دیگران طلب پول و کمک می کند؟ اسطوره شناسان معتقدند در آداب و رسوم ایرانیان قدیم، حاجی فیروز شخصیتی است که صورت سیاهش نشانگر اتمام سیاهی ها و ناپاکی هاست و او پیام آور بهار است. حاجی فیروزها از پیشه های مختلف و با داشتن شغل و درآمد مشخص، تنها برای شاد کردن مردم و به جا آوردن رسم دیرینه ایرانیان، لباس سرخ بر تن می کردند و با خواندن اشعار به پیشباز آغاز سال نو و بهار طبیعت می رفتند و مردم نیز برای قدردانی، هدیه های کوچکی مانند آجیل، شیرینی یا سکه به آنها می بخشیدند.

دکتر حسین باهر، رفتارشناس اجتماعی درباره تغيير ماهيت حاجي فيروزهاي امروزي گفته است: حاجي فيروز سمبل يك انسان آزاد بوده است. او همراه با غلامش در روزهاي آخر سال به شادماني مي‌پرداخته وگاهي اوقات طنزي مي‌گفته كه ديگران را به خنده وا مي‌داشته است. او سمبل شادماني‌هاي پيش از عيد است. حالا آن انسان فهيم با لباس فاخر به انساني تبديل شده كه لباس‌هاي مندرس مي‌پوشد و در شهر به تكدي‌گري مي‌پردازد. او چهره‌اي ميان سال داشته اما حاجي فيروزهاي امروزي نه جنسيت دارند و نه سن و سال. آنها به شادي تظاهر مي‌كنند و در شهر مي‌چرخند. شرايط زندگي، آنها را مجبور به اين كار كرده است. بسياري از اين كودكان با خطرهاي جاني مواجه هستند. چند شب پيش در نزديكي يكي از چهارراه‌ها يكي از اين كودكان با ماشين تصادف كرده بود اما با وجود زخم روي پايش دست از تكدي‌گري بر نداشت و به كار خود ادامه داد. اينها تصويرهاي خوبي براي نشان دادن چهره شهر ما نيست. بايد براي چنين بچه‌هايي كار فراهم كرد و برخوردي از جنس پدرانه نمود. اين وظيفه نهادهاي فرهنگي است كه نسبت به اين مساله حساسيت نشان دهند و مسوولان را وادار كنند تا وجهه اين اسطوره ملي به اين شكل در ذهن نسل امروز نقش نبندد. همچنين دولت نبايد اجازه دهد چهره اين اسطوره فرهنگي ما به دست متكديان جامعه از بين برود. متوليان جامعه بايد از يك سو جلوي اين پديده را بگيرند و از سوي ديگر به دنبال چاره‌سازي براي اين مساله باشند. (تهران امروز)

به گفته اسطوره شناسان، در پایان هر سال شخصیت های افسانه ای در آیین های مختلف ظهور می کنند تا خبر از آغاز سال جدید بدهند. بابانوئل در فرهنگ اروپایی و حاجی فیروز در فرهنگ ایرانی. اما چرا بابانوئل هدیه می دهد و حاجی فیروز طلب کمک می کند؟

بهار مختاریان، اسطوره شناس گفته است: در فرهنگ اروپایی، کارکرد و نقش تعداد زیادی از شخصیت‌های کهن مراسم باستانی با سنت دینی جدید مسیحی آمیخت و شکل تازه‌ای به خود گرفت؛ یکی از این شخصیت‌ها «سنتاکلاوس» یا بابانوئل است. در متون قرن چهارم میلادی از اسقفی به نام نیکلاس میرا (Nikolas Myra) یاد شده است که کودکان را حمایت و تشویق می‌کرد. سنت هدیه دادن به کودکان بعدها به مرور زمان در این رسم تثبیت شد. در منابع قدیمی مسیحی آمده است که شخصی در ماه دسامبر با چوبی قطور که بر دوش داشت و سورتمه‌ای که بر آن سوار بود به همراه شخصی که نمادی از ابلیس بود، در کوی و برزن به راه می‌افتاد و از خانه‌ها دیدار می‌کرد و از والدین، نحوه رفتار کودکان را جویا می‌شد. از قرن نوزدهم به این مراسم این عنصر هم افزوده شد که این شخصیت باید به کودکان هدیه هم می‌داد. تصویری که از «سنتاکلاوس» یا بابانوئل در منابع کهن در دست است دیگر به تصویر کنونی او هیچ شباهتی ندارد. از جمله این تصاویر، تصویری است که او را در مراسمی رایج در اسکاندیناوی نشان می‌دهد، با پوشش بلند زمستانی قهوه‌ای رنگ و کلاهی نوک‌دار بر سر و چوبی برپشت. (ایسنا)

او با اشاره به مشابهت‌های فرهنگ هند و اروپایی و شباهت‌های میان آیین‌ هالووین و چهارشنبه‌سوری توضیح می دهد: این دو جشن‌هایی بوده‌اند که در آن نیاکان و مردگان به زمین برمی‌گشتند، آیین‌ بزرگ‌داشت نیاکان یکی از مهم‌ترین آیین‌های جشن‌های هند و اروپایی بود و نمونه‌هایی بسیاری از آن در پیوند با فصل زمستان وجود داشت. با توجه به آن‌چه گفتیم مقوله‌ حاجی فیروز هم اساسا بازنمود همین بازگشت مردگان بر زمین است. همان‌طور که اشاره شد جشن‌های هند و اروپایی یا در آغاز زمستان یا در پایان آن انجام می‌شوند و احتمالا در مورد نخست، ارواح و ایزدان باید زمستان را بزرگ می‌داشتند و در مورد دوم گذر از این زمان سخت را جشن می گرفتند. در این دو زمان، بازگشت نمادین مردگان در الگوها و رفتارهای مختلف دیده‌ می‌شود.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که حاجی فیروز را نباید گدا خواند، ‌توضیح داده است: این‌که حرکت امروزی او را گدایی می‌خوانند نادرست است. هرگونه توصیف و نام‌گذاری برای چنین شاخصه‌هایی بدون بررسی‌های دقیق، که صرفا از ذهنیت امروزی بدون در نظر گرفتن بافت این آیین‌ها به وجود می‌آید، از لحاظ علمی نادرست است. بر این اساس، بخشش و نثاری که مردم در بافت کهن در پیوند با این ارواح انجام می‌دادند و زندگی سالانه‌ی خود را تضمین می‌کردند، امروزه به طور یک‌طرفه‌ای با حضور حاجی فیروز به شکل گدایی معنا می‌شود.

مختاریان که در گفت وگویی با ایسنا به بیان این مطالب پرداخته، ادامه می دهد: درک درستی از این عناصر نمادین رفتاری کمک می‌کند تا ما در کاربردی کردن آن‌ها و کارآفرینی در حوزه اقتصاد و فرهنگ موفق‌تر باشیم، مانند اتفاقی که در مورد «سنتاکلاوس» یا (بابانوئل) در غرب اتفاق افتاده است. وقتی سیاست‌گذاری بر پایه‌ی دانش علمی نباشد، این شاخص‌ها صرفا به عنوان نمادهایی سرگردان می‌توانند مورد سوءاستفاده هم قرار گیرند. باید توجه داشت که صرفا خود حاجی فیروزهایی که در هنگام نوروز در کوچه و خیابان گدایی می‌کنند، منظور نیست بلکه افراد نامتخصصی که آن‌ها را تبیین می‌کنند، یا افرادی که صرف شباهت‌های صوری دست به مقایسه می‌زنند و بافت را فراموش می‌کنند. آن‌ها می‌کوشند این نمادهای سرگردان را بر حسب علاقه‌ی فردی به هر سمت وسو که می‌خواهند بکشند و تعابیر شخصی از آن‌ها ارائه دهند.

دکتر میرجلال الدین کزازی نیز در مقاله ای که در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده، در مقایسه حاجی فیروز و بابانوئل نوشته است: بابانوئل آنچنان که همه می دانند جامه ای سرخ فام در بردارد و گهگاه کلاهی سپید نیز بر سر. از دیگر سو حاجی فیروز که او را در روزهای فرجامین سال در شهرهای ایران می بینیم که سرودخوانان به هر سوی می رود، جامه ای سرخ فام بر تن دارد. آنچه این چهره و پدیده فرهنگی را از بابانوئل جدا می دارد، سیاهی چهره او است. ما می توانیم در این دو تن به نمادی یگانه بازخوریم که رنگ سرخ است. رنگ سرخ می تواند نماد و نشانه ای از خورشید یا گرما و روشنی و در پی آن زندگی باشد. به سخن دیگر حاجی فیروز هنگامی پدیدار می شود که روزگار تیرگی و سرما به پایان می رسد. روزگار روشنی و گرما فراز می آید. تیرگی روی حاج فیروز می تواند نمادی از شب باشد. به سخنی دیگر شب روزگار فرومردگی و افسردگی جهان را نشان می دهد. در برابر، روز نشانه ای است از رستاخیز دیگرباره گیتی. جهانی که در تیرگی و سرما فروفسرده است از نشانه های زندگی که جنبش و تکاپوست بی بهره مانده است. با فرا رسیدن بهار جان و جنب از سر می گیرد زیرا خورشید در آن هنگام توش و توانی تازه می یابد. از دیگر سوی سپیدی چهره و کلاه بابانوئل می تواند همچنان یادآور روشنایی و روز باشد اما نکته ای در این میان که حاجی فیروز و بابانوئل را از هم جدا می دارد زمان پدیداری و سربرآوری آنهاست. حاجی فیروز آنچنان که گفته آمد در روزهای فرجامین اسفند و روزهای آغازین فروردین آشکار می شود اما بابانوئل در روزهای برگزاری جشن زادن عیسی مسیح.

او در بخش دیگری از مقاله خود حاجی فیروز را همتای بابانوئل دانسته و گفته است: بابانوئل که در روزها و شب های کریسمس در باختر زمین پدیدار می شود، از این روی می تواند نمادی باشد از مهر یا خورشید که ترسایان به راستی زادن او را جشن می گیرند و بزرگ می دارند. از دیگر سوی در ایران هم همتای بابانوئل حاجی فیروز می تواند بود که نمادی است بازبسته به جشن و آیین نوروز که آن هم مانند شب یلدا آیین و جشنی است در ستایش و بزرگداشت خورشید و روشنایی و روز و گرمی که در نماد رنگ سرخ به نمود آمده است زیرا یکی از خاستگاه ها و پایگاه های جشن و آیین نوروزی، پدیده ای کیهانی و گاهشمارانه است که آن را «ترازمندی بهاری» (= اعتدال ربیعی) می نامیم. ترازمندی بهاری برابر و همتراز شدن شب و روز است.

ماهان کاتبی بازدید : 12 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

حاجی فیروز

عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .

 

عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .

معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .

الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .

 

دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد . اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد . ظاهرا داستان از این قرار است که ” ایشتر ” که همان الهه تموز است شاه – دوموزی – را برمی گزیند . یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین ، در روی زمین باروری متوقف می شود . نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست . خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند ، برای پیدا کردن راه حل جلسه می کنند و قرار می شود که نیمی از سال را ” دوموزی ” به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که ” گشتی ننه ” نام دارد ، به جای برادر به زیرزمین برود . وقتی دوموزی به روی زمین می آید ، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست . وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند ، لباس قرمز تنش می کنند و دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز . صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است .

همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .

 

دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سال ها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیدا جلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد ، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند .

 

دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”

دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .

 

دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد : ” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”

تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .

اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .

در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .

الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .

به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .

دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .

 

داستان عمو نوروز

 

یکی بود ، یکی نبود . پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی ، زلف و ریش حنا بسته ، کمرچین قدک آبی ، شال خلیل خانی ، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می افتاد و عصا به دست می آمد به سمت دروازه شهر .

 

بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار ، صبح زود پا می شد ، جایش را جمع می کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط ، خودش را حسابی تر و تمیز می کرد . به سر و دست و پایش حنای مفصلی می گذاشت و هفت قلم ، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می کرد . یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می زد و فرشش را می آورد می انداخت رو ایوان ، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر ، سرکه ، سماق ، سنجد ، سیب ، سبزی ، و سمنو می چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می ریخت . بعد منقل را آتش می کرد و می رفت قلیان می آورد می گذاشت دم دستش . اما ، سر قلیان آتش نمی گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می نشست .

 

چندان طول نمی کشید که پلک های پیرزن سنگین می شد و یواش یواش خواب به سراغش می آمد و کم کم خرناسش می زفت به هوا .

 

در این بین عمو نوروز از راه می رسید و دلش نمی آمد پیرزن را بیدار کند . یک شاخه گل همیشه بهار از باغچه می چید رو سینه او می گذاشت و می نشست کنارش . از منقل یک گله آتش برمی داشت می گذاشت سر قلیان و چند پک به آن می زد و یک نارنج از وسط نصف می کرد ؛ یک پاره اش را با قندآب می خورد . آتش منقل را برای اینکه زود سرد نشود می کرد زیر خاکستر ؛ روی پیرزن را می بوسید و پا می شد راه می افتاد .

 

آفتاب یواش یواش تو ایوان پهن می شد و پیرزن بیدار می شد . اول چیزی دستگیرش نمی شد . اما یک خرده که چشمش را باز می کرد می دید ای داد بی داد همه چیز دست خورده . آتش رفته سر قلیان . نارنج از وسط نصف شده . آتش ها رفته اند زیر خاکستر ، لپش هم تر است . آن وقت می فهمید که عمو نوروز آمده و رفته و نخواسته او را بیدار کند .

 

پیر زن خیلی غصه می خورد که چرا بعد از آن همه زحمتی که برای دیدن عمو نوروز کشیده ، درست همان موقعی که باید بیدار می ماند خوابش برده و نتوانسته عمو نوروز را ببیند و هر روز پیش این و آن درد دل می کرد که چه کند و چه نکند تا بتواند عمو نوروز را ببیند ؛ تا یک روزی کسی به او گفت چاره ای ندارد جز یک دفعه دیگر باد بهار بوزد و روز اول بهار برسد و عمو نوروز باز از سر کوه راه بیفتد به سمت شهر و او بتواند چشم به دیدارش روشن کند .

 

پیر زن هم قبول کرد . اما هیچ کس نمی داند که سال دیگر پیرزن توانست عمو نوروز را ببیند یا نه . چون بعضی ها می گویند اگر این ها همدیگر را ببینند دنیا به آخر می رسد و از آنجا که دنیا هنوز به آخر نرسیده پیرزن و عمو نوروز همدیگر را ندیده اند .

عمو نوروز، حاجی فیروز ، میر نوروز ، حاجی فیروز ،

ماهان کاتبی بازدید : 17 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)
آموزش نگهداری ماهی قرمز عید نوروز

 

آموزش نگهداری ماهی قرمز عید نوروز

 

ماهی قرمز را از مراکز معتبر و تحت نظارت و کنترل شهرداری و دامپزشکی تهیه و از خرید ماهی از فروشندگانی که ماهی ها را به صورت متراکم و در محل و در شرایط نامناسب بهداشتی و زیستی (از قبیل شرایط نامناسب اکسیژنی و دمایی آب) نگهداری می نمایند، خودداری نمایند.

 

ماهی قرمز، دارای ظاهر، تحرک مناسب و شنای متعادل باشد و از خرید ماهیانی که علائمی چون جمع شدن و تا خوردن باله‌ها، وجود لکه های پنبه مانند در اطراف دهان، زخم یا لکه‌های سفید متمایل به خاکستری یا قرمز روی بدن دارند ، خودداری شود.

 

لبه باله‌ها نباید خورده و سائیده شده باشد، چشم‌ها نباید به صورت یکطرفه یا دوطرفه بیرون زده باشد و پولک‌های (فلس‌های) ماهی نیز نباید ریخته شده باشد.

 

در نگهداری طولانی مدت ماهیان قرمز مثلاً در خانه و کنار سفره های هفت سین مقدار آب موردنیاز هر قطعه ماهی انگشت قد حداقل یک لیتر منظور شود و یک تا دو بار در هفته آب ماهیان را تعویض کنید و از شن و ماسه های رنگی و تیز جهت تزئین آکواریوم ها و تنگ های ماهیان استفاده ننمایید.

 

شستشوی دوره ای آکواریوم‌ها و ضدعفونی و گندزدایی آنها با محلول های نمک طعام (سی گرم در لیتر به مدت ده دقیقه) تاکید شده که ترکیبات مورد نیاز از آمونیوم چهار تایی به مقدار ۱-۱/۰ گرم در لیتر آب به مدت ۱۵-۱ دقیقه و یا ترکیبات ید به مقدار ۲۰۰ میلی گرم در لیتر آب به مدت ۱۰ ثانیه تشکیل می‌شود.

 

بعد از هر بار دست زدن به آب یا ماهیان زینتی باید دست‌ها را با آب و صابون به صورت کامل شست و از دست زدن کودکان به ماهیان باید جلوگیری کرد.

 

ماهی قرمز باید با غذاهای کم پروتئین و سرشار از کربوهیدرات تغذیه شوند و بهتر است که غذا در سطح آب شناور بماند؛ استفاده از غذای آماده بهتر است و غذادهی باید یک یا حداکثر دو بار در روز و به اندازه ای باشد که در مدت یک تا دو دقیقه مصرف شود.

 

غذاهای ماهیان آکواریومی باید در جاهای خنک ، تاریک و خشک در ظروف کاملاً در بسته و با رعایت تاریخ مصرف برای این مواد غذایی نگهداری شود.

 

دوره حداقل ۲ هفته‌ای قرنطینه‌ای برای ماهیان جدیدالورود در یک آکواریوم جداگانه مهیا شود و در صورت بروز هر نوع علائم و ناراحتی در ماهیان آکواریومی به دامپزشک و در صورت بروز هر نوع علایم و ناراحتی‌های پوستی در اعضای خانواده به پزشک مراجعه شود.

 

آب مورد استفاده بدین منظور باید بهداشتی بوده و در مورد آب های شرب شبکه آبرسانی شهری باید یا کلرزدایی شده و یا جهت تعادل گازها و خروج کلر قبل از مصرف حداقل به مدت ۴۸ ساعت در ظروفی دهان گشاد نگهداری و ذخیره گردد.

 

در صورت عزیمت به مسافرت و یا ترک منزل ماهیان را دراماکن محصور مجاز مشخص شده جهت این منظور رهاسازی کرده و یا آن را به اقوام خود داده و یا به آکواریوم دارها تحویل نمایید.

 

از قرار دادن آکواریوم ها و یا تنگ های ماهی در جلوی نور مستقیم آفتاب، کنار شومینه ها و یا داخل آشپزخانه خودداری نمایید.

 

ماهان کاتبی بازدید : 12 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز

 بهار ثانیه ثانیه می اید…
و اینجا کسی هست که به اندازه شکوفه های بهاری برایت آرزوهای خوب دارد…

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

نون و پنیر و سبزی میبوسمت بلرزی نون پنیر و گندم یادت تو قلبه مردم نون و پنیر و فندق لبت همیشه خندون نون و پنیر و رامک! جیگر عیدت مبارک.

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

به علت نبودن چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبریک عرض مینماییم

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن ،
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست :
پیک نوروزی و شادی بر دوست!

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

هرروزتان نوروز، نوروزتان پیروز، پسوردتان مرموز، آپدیتتان هرروز، ماشینتان لکسوز، لکسوزتان کم سوز، ناهارتان قارپوز، سیگارتان بر پوز، غمهایتان ریفیوز

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

کاش میتونستم ماهی قرمز تنگ شیشه ای دلت باشم تاسال تحویل تونگام کنی ومن توتنگ شادی کنم؛اون وقت سال تحویلم رو به هیچکی تحویل نمیدم!

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌ چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

پیشاپیش ( ‘ ; ‘ ) می بوسمت (‘; ‘ ) یکی این ور ( ‘ ;’) یکی اون ور یادت باشه اولین روبوسی عیدو من کردم…پیشاپیش سال نومبارک.

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

ماه من چهره برافروز که آمد شب عید / عید بر چهره چون ماه تو می باید دید / نوبت سال کهن با غم دیرینه گذشت / سال نو با طرب و غلغله شوق دمید

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

بهار ثانیه ثانیه می آید ….
و اما اینجا کسی هست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری برایتان آرزوهای خوب دارد ….
سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جاى دارند؛ آنان شایسته محبتند و یادشان مایه ى آرامش جان، در این لحظه هاى پایانى سال عزت و غرور شان التیام و اعتلا و سلامت و شاد بدارشان.
پیشاپیش سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

سایه حق
سلام عشق
سعادت روح
سلامت تن
سرمستی بهار
سکوت دعا
سرور جاودانه
این است هفت سین آریایی
نوروز مبارک…

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

با آرزوی ۱۲ ماه شناخت صحیح ۵۲ هفته معرفت آسمانی ۳۶۵ روز صداقت ۸۷۶۰ ساعت مهربانی ۵۲۵۰۰ دقیقه توکل به خدا ۳۱۰۵۰۰۰ ثانیه غرق در لذت بخش ترین عشق هستی…
سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

دلت آبى تر از دریا عزیزم / به کامت گردش دنیا عزیزم الهى همیشه چون گل بخندى / بهارانت خوش و زیبا عزیزم
سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

باز کن پنجره را
که بهاران آمد
که شکفته گل سرخ
به گلستان آمد
سال نو مبارک

::::::::::::::اس ام اس عید نوروز, پیام تبریک نوروز::::::::::::::::

خداوندا ! در این آخرین روزهای سال دل من و دوستانم را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده که هر کجا تردیدی هست ایمان، هر کجا زخمی هست مرهم، هر کجا نومیدی هست امید و هر کجا نفرتی هست عشق، جای آنرا فرا گیرد
پیشاپیش سال نو مبارک

ماهان کاتبی بازدید : 16 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

چه رسم زیبایی است که در هر عیدی به کسانی که برایشان عزیز است عیدی میدهند ، البته عیدی اکثر ایرانیان پول نقد است ، ولی زیباتر دادن هدیه های مختلف و پرروح تر به جاب وجه به عنوان عیدی است.خیلی از پدر و مادرهای ما و حتی خود ما، خاطرات زیبای زیادی از عیدی‌گرفتن ها در عید نوروز داریم. خاطراتی که شیرینی عید را در عالم کودکی برای ما دوچندان می‌کرد. این رسم زیبای عیدی دادن به کوچکترها نکات تربیتی زیادی دارد که توجه به آن می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد.


هدیه عیدی
سعی کنید به کودکانی که ارزش پول را به درستی نمی‌دانند، هدیه بدهید. دریافت هدیه برای کودکان که زیر ۷سال سن دارند شادی بسیاری را به همراه خواهد داشت که بیش از دریافت چند اسکناس رنگیاست. انواع اسباب‌بازی ها، مدادرنگی، لوازم تحریر جذاب، کتاب‌های رنگ‌آمیزی برای کودکان، بازی‌های دسته‌جمعی و… از جمله این هدایا می‌باشد. اگر خانواده‌ی کودکان، حساسیتی به نگهداری حیوانات خانگی ندارند، هدیه دادن ۲تا جوجه کوچک هم اتفاقی است که کودکان را بسیار شاد می‌کند. در تهیه هدایا بین دختران و پسران فامیل تفاوت قایل شوید. دختران کوچک همیشه عاشق عروسک‌های جدیدند و از این مسئله سیر نمی‌شوند.
اگر مایل بودید که به فرزندان کوچک، پول هدیه بدهید، از تعداد اسکناس‌های بیشتری استفاده کنید. کودکان از تعداد اسکناس ها بیشتر خوشحال خواهند شد.
برای فرزندان نوجوان خود یا اقوام هم، تهیه هدیه به شرط دقت‌نظر بیشتر زیبا خواهد بود و هم عیدی‌های نقدی. عیدی نقدی باعث تشویق فرزندان به مدیریت و استقلال مالی است. با فرزندانتان صحبت کنید تا با پول عیدی‌هایشان، آن‌چه نیاز دارند تهیه کنند. آن‌ها را راهنمایی کنید اما نظر خود را به هیچ عنوان به آن‌ها تحمیل نکنید. اگر از آنچه با پول عیدی‌هایشان خریدند، راضی نبودید و به نظر شما پولشان را هدر دادند، هرگز مسئله را به آن‌ها نگویید، زیرا این مبلغ متعلق به خودش است و هرطور که دوست داشته باشد، می‌تواند آن را خرج کند. بهتر است به آنها کمک کنید تا غیرمستقیم درست خرج کردن را بیاموزد. به تصمیم آن‌ها احترام بگذارید. این مسئله در ایجاد مهارت تصمیم‌گیری، احساس بزرگ شدن و مسئولیت‌پذیری در فرزندان نقش مهمی خواهد داشت.
موقع دادن عیدی، فرزندانتان را ببوسید و عیدی را با محبت و احترام به آن‌ها تقدیم نمایید.
از سنت لای قرآن گذاشتن پول عیدی استفاده کنید و هنگام عیدی دادن پول را از لای قرآن بیرون بیاورید.
به فرزندانتان بیاموزید که از بزرگترها به خاطر عیدی دادن‌هایشان تشکر کنند و عید را به آن‌ها تبریک بگویند. به آن‌ها بگویید که عیدی نشانه‌ی محبت بزرگترها به آن‌هاست و لطف و محبت است نه وظیفه.
در بعضی از مواقع دیده شده که فرزندان در جمع‌های فامیلی و یا بعد از عید در مدرسه، درباره‌ی این که کدام‌یک‌ پول‌بیشتری‌ از عیدی‌هایش‌ به‌دست‌آورده‌، با یکدیگر دعوا می ‌کنند، که این مسئله کار درستی نیست. بهتر است به فرزندانمان آموزش بدهیم که عیدی گرفتن از بزرگترها برکت است و میزان مبلغ آن مهم نیست. همچنین به‌هیچ عنوان از فرزندان اقوام مبلغ عیدی‌هایشان را نپرسید.
و در نهایت این که در عیدی دادن از چشم و هم‌چشمی ها بپرهیزید. عیدی دادن رسم زیبایی است که نباید مادی به آن نگاه شود.
تمام حس خوب ما در روزهای اول عید بر می گردد به دوران کودکی مان، به همان زمان هایی که روز اول عید علاوه بر ذوق مرگ شدن از لباس های نویی که پوشیده بودیم هی دل توی دل مان نبود که چه کسی به ما عیدی می دهد، یا آن اسکناسی که پدر بزرگ مان که ما البته آقاجون صدایش می زدیم چه رقمی است و بعدتر هرجا که می رفتیم از خانه حاج عمو تا دایی جان بزرگ تمام حواس مان به این بود که چه زمان نوبت به عیدی دادن می رسد و دوباره روی مان را می بوسند و اسکناسی کف دست مان می گذارند، برای همین تمام روزهای عید با بچه های فامیل کارمان شده بود حساب و کتاب که پول های کدام مان بیشتر است و آخر سر کدام مان در جمع کردن این پول ها موفق تر هستیم؟! همه مان خیلی سعی می کردیم این اسکناس های تا نخورده را تا مدتی نگه داریم گاهی می شد که تا عید سال بعد هم نگه شان می داشتیم اما بالاخره یک روز خرج می شد.

حالا بعد از گذشت این همه سال دوباره دارد عید می شود و نمی شود سال نو بیاید و کسی به کسی عیدی ندهد نمی شود که عید بشود و چیزی به نام عیدی رد و بدل نشود. البته این عیدی همیشه گرفتنی نیست چون گاهی هم ما باید در مقام عیدی دهنده قرار بگیریم و در این روزهای بسیار خوب عید دست توی جیب مان کنیم و یک چیزی به عنوان عیدی بدهیم. حالا اگر قرار باشد که ما هم به همان سبک قدیم اسکناس های نو بگیریم و به ملتی عیدی بدهیم که خیلی کار هیجان انگیز و خاطره انگیزی انجام نداده ایم به نظر ما می شود به جای اسکناس چیزهای دیگری هم عیدی دهید، چیزهایی که علاوه بر هیجان انگیز بودن مهم ترین مزیتش ماندگاری اش است پس اگر شما هم قرار نیست تنبلی به خرج دهید و ساده ترین راه را انتخاب کنید می توانید به ایده های ما برای عیدی دادن فکر کنید:

● سالنامه یا سررسید

شاید یکی از عیدی هایی که علاوه بر اسکناس رایج است هدیه دادن سالنامه و سررسید به ملت است.این سالنامه و سررسید به این سبب ایده خوبی می تواند باشد که تمام یک سال آینده، ملت به یاد شما خواهند بود اما تقویم و سالنامه به دلیل همان محدودیت زمانی اش احتمالا کنار گذاشته شود و البته که اولین ایده ای است که به ذهن می رسد. اما اگر قرار است سالنامه یا سررسید بخرید چند نکته را فراموش نکنید اولا با توجه به هر یک از افراد سالنامه مخصوص به خودش را بخرید یعنی مخاطب را در نظر بگیرید که الان خوشبختانه با توجه به تنوع ظاهری و محتوایی که در سالنامه ها وجود دارد انتخاب راحت تر است، ثانیا چیزی بخرید که کاربرد داشته باشد، یعنی علاوه بر این که تقویم است بشود که به صورت دفترچه یادداشت و یا خاطرات هم از آن استفاده کرد. بعدش هم به بزرگ بودن، کوچک بودن و ظاهر سالنامه دقت لازم داشته باشید.

● کتاب عیدی

شاید یکی از ماندگارترین عیدی ها که خیلی کاربردی، فرهنگی و آموزشی هم هست همین کتاب است.شما می توانید برای خواهر کوچک تان کتاب داستان، برای برادرتان کتاب های تخیلی، برای مادرتان رمان و برای پدرتان یک اطلس جغرافیایی یا هر چیز دیگری بخرید مطمئنا شما به علائق خانواده تان آشنا هستید و می توانید خیلی راحت کتابی بخرید که به آن نیاز دارند یا به آن علاقه مند هستند.

● نامه

شاید اولش فکر کنید خنده دار است که شما به یک نفر، نامه عیدی بدهید اما واقعیتش این است که شاید شما هیچ وقت برای نزدیکان تان که هر روز می بینیدشان نامه ننوشته باشید. می توانید یک سخنرانی برای هرکدام از افراد خانواده تان در نظر بگیرید و بعد در یک نامه آن را بنویسید. شاید عیدی شما در ظاهر چیز ارزشمندی نباشد اما در واقع این که بتوانید حرف های مخصوص یک نفر را برایش بنویسید و احساسات خود را از بودن در کنار هم بگویید یا یکی از خاطرات شیرین مشترک تان را یادآوری کنید، خودش یک عیدی استثنایی به حساب می آید. اگر بتوانید نامه عیدی تان را برای افراد طوری پست کنید که روز قبل از عید به دستش برسد نور علی نور می شود.

● عکس دست جمعی

یک اتفاق خوب در گذشته های دور را در نظر بگیرید یا یک عکس خیلی زیبا از کسی که می خواهید به او عیدی بدهید که این هم ترجیحا مال زمان های خیلی دور باشد بعد آن را بدهید برای تان چاپ کنند، حالا شما یک عیدی هیجان انگیز به اطرافیان تان داده اید که هم یک اتفاق و یک روز به یادماندنی را برای شان تداعی می کند، هم با این عکس، عیدی شما خیلی خاص می شود. برای اعضای خانواده تان هم از یک عکس دسته جمعی در روزگاران قدیم که همه حالا بزرگ شده اند، می شود استفاده کرد. می توانید همان عکس را به تعداد افراد خانواده چاپ کنید.

● آویز و قاب

اگر خودتان هنرمند باشید که چه خوب آن وقت می توانید چند تا آویز یا قاب درست کنید و بعد بدهید به خانواده و دوستان تان یا می توانید با توجه به شخصیت و محیط اتاق یا کار افرادی که می خواهید به آن ها عیدی بدهید از آویزهای مختلف استفاده کنید البته پیشنهاد ما بین آویز و قاب یک قاب خالی است! قابی که طرف مقابل تان خودش بتواند هر تصویری که دلش خواست در آن بگذارد.

● تعمیرات

بگردید وسائلی را که هر کدام از اعضای خانواده تان دوستش داشتند اما الان به نوعی خراب است یا قابل استفاده نیست بدهید تعمیر و بعد به عنوان عیدی همان را تقدیم شان کنید. مثلا اگر مادرتان یک ساعت مچی دارد که از مادرش به ارث رسیده و عاشقانه دوستش دارد اما از کار افتاده است یا یکی از اسباب بازی های دوست داشتنی خواهرتان یا گوشی مورد علاقه برادرتان را بردارید و بدهید تعمیر کنند. حالا شما عیدی های کاملا متفاوت اما واقعا مورد علاقه افراد خانواده را به آن ها داده اید.
ماهان کاتبی بازدید : 300 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

عکس از جدیدترین مدل های طراحی و تزیین سفره هفت سین برای خانه، محل کار، مغازه ها، فروشگاه ها، بیمارستان ها، شرکت ها و مجتمع های تجاری و پاساژها. سفره ۷ سین سال ۱۳۹۳

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

 

عکس از مدلهای جدید سفره ۷ سین نوروز سال ۹۳

 

 

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

عکس سفره هفت سین سال ۱۳۹۳

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

تصویر مدلهای جدید و قشنگ تزیین سفره هفت سین

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

دیزاین سفره ۷سین

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

Jadidtarin Modelhaye Sofreh 7sin Norooz 1393

جدیدترین مدل های سفره هفت سین نوروز 1393

ماهان کاتبی بازدید : 14 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

 

آموزش کاشت سبزه عيد نوروز

 

کاشت سبزه عید قبل از سال،نشاني از سبزينگي براي سال جديد است و بدون سبزه، بساط هفت سين صفايي ندارد...


شايد خريد يک سبزه، بسيار راحت‌تر از سبز کردن آن باشد اما لذت سبز کردن سبزه نوروز به کمي زحمت مي‌ارزد.

 

براي کاشت سبزه از انواع مختلف بذر، مانند گندم، عدس، قره ماش، شاهي و تره‌تيزک مي‌توان استفاده کرد.

 

روش کاشت سبزه عید

 

براي سبز کردن گندم:

 

• 12 روز مانده به عيد، يک ليوان گندم درون کاسه‌اي ريخته و به اندازه 2 تا 3 بند انگشت روي آن آب مي‌ريزيم و تا 2 روز صبر مي‌کنيم و طي اين مدت 2 بار آب آن را عوض مي‌کنيم.

 

• وقتي گندم‌ها شروع به جوانه زدن کردند، آب کاسه را خالي کرده و گندم‌ها را درون يک دستمال نخي مي‌ريزيم.

 

• سعي کنيد دستمال هميشه مرطوب بماند.

 

• وقتي گندم‌ها شروع به ريشه زدن کردند آن‌ها را به آرامي از درون دستمال خارج مي‌کنيم.

 

• در ته ظرف مورد نظر، لايه‌اي از پنبه را پخش کرده و گندم ريشه زده را درون آن ريخته و پخش مي‌کنيم.

 

• روي گندم‌ها را پارچه‌اي نخي انداخته و هر روز روي آن‌ها کمي آب اسپري مي‌کنيم تا ساقه پيدا کند.

 

• وقتي ساقه نقره‌اي رنگ شد پارچه را از روي آن برداشته وظرف را در زير نور و جاي خنک قرار داده، هر روز مقدار کمي آب در حدي که مرطوب بماند روي آن‌ها اسپري مي‌کنيم.

 

 

براي سبز کردن کوزه:

 

• روي يک کوزه يا سفال يک عدد جوراب زنانه مي‌کشيم.

 

• براي اينکه تخم شاهي لعاب بياندازد دو دقيقه آن را درون آب مي‌ريزيم،سپس با انگشت يا دم قاشق تخم شاهي را از سمت پايين به بالا روي جوراببکشيد و آن را درون يک سيني قرار داده و داخل آن آب مي‌ريزيم و روزي سهبار اين کار را انجام داده تا جوراب هميشه مرطوب بماند.

 

• پس از سه روز تخم‌شاهي‌ها جوانه مي‌زنند و ريشه مي‌بندند و طي يک هفته سبز مي‌شوند.

 

• مراقب باشيد درون کوزه هميشه پر آب باشد و ظرف زير آن هم هر روز خالي شود.

 

 

براي سبز کردن قره ماش:

 

• دو ليوان قره ماش را درون کاسه‌اي ريخته و تا 2 بند انگشت آب روي آن‌، آب مي‌ريزيم.

 

• پس از 4 روز ماش‌ها سفيد مي‌شوند، پس آن‌ها را درون دستمالي نخي مي‌ريزيم .

 

• پس از سه روز که ماش‌ها جوانه زدند آن‌ها را درون ظرف مورد نظري کهاز قبل ته آن لايه‌اي از پنبه گذاشته‌ايم ، مي‌ريزيم و روي آن‌ها را بادستمال خيس مي‌پوشانيم.

 

• پس از سه روز دستمال را از روي قره ‌ماش‌ها برمي‌داريم و در حدي کهفقط مرطوب بمانند روي آن‌ها،‌ آب اسپري مي‌کنيم و آن‌ها را در آفتاب قرارمي‌دهيم.

 

• طي 2 هفته به شکل زيبايي رشد خواهند کرد و  سبزه آماده خواهند شد تا سر سفره هفت‌سين قرار گيرند.

 


توجه

 

- استفاده از ظروف سفالي و چيني نتيجه بهتري خواهد داشت تا ظروف پلاستيکي.

هر قدر قطر بستر کمتر باشد عمر سبزه بيشتر ميشود.

- آبي که در طي مراحل کشت سبزه عيد استفاده مي کنيد آب ولرم باشد.

- اگر در محيط گرم و خشک زندگي مي کنيد تا مرحله اي که جوانه ها هنوز به يک سانت نرسيده اند از پارچه مرطوب استفاده کنيد.

 

ماهان کاتبی بازدید : 17 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)
ماهان کاتبی بازدید : 15 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

از آنجا که دانشي ترين گفتار دربارهء پيدايي نوروز در شاهنامهء فردوسي آمده است، نخست مي‌بايستي که شاهنامه را با نگاهي جز آنکه تا کنون به آيين بوده است، بررسي کنيم!
بخش آغازين شاهنامه را تا کنون اسطوره به شمار مي‌آوردند، و با نگاهي همچون ميت‌هاي يوناني بدان مي‌نگريستند. بازآنکه در اين بخش شگفت‌ترين گفتارهاي دانشي را دربارهء رويدادهاي ايران باستان، پيش از جدا شدن تيره‌هاي گوناگون را دربردارد.
از آن جمله همواره از «پديد آمدنِ» زمين و گياه و جانور و انسان سخن مي‌رود و چون به انسان مي‌رسد گفتار چنين است :
چو زين بگذري، مردم آمد پديد                شد اين بندها را، سراسر کليد
سرش راست بر شد، چو سروِ بلند           بگفتارِ خوب و خرد، کار بند
که در اين گفتار همان نگاره آمده است که دانش امروز زيست شناسي مي‌گويد و در تصويرها نشان مي‌دهند :
«در آغاز، تيره‌هاي پيشين، خميده بودند و پيکري همچون ديگر جانوران پوشيده از پشم داشتند و نرم نرم بالاي تيره‌هاي تازه بلندتر شد، تا به انسان امروزي رسيد که قامتي راست دارد، با سري افراشته!»
در بيت دوم حقيقتي شگفت‌تر نيز وجود دارد : انسان از آغاز سخنگو نبوده است (سخني خلاف آنچه که در همهء فرهنگ جهان بدان باور دارند) و چون گفتار پيش آمد، با تبادل آن، کم کم، انديشه نيرومند شد، و به دنبال انديشه، خزرد پديدار گرديد و نيرو گرفت.
شگفتي اين گفتار هنگامي بيشتر مي‌شود که بدانيم در فرهنگ ايران آغاز سخنگويي مردمان با واژهء فَرواک (fravāk) آمده است که بخش نخست آن فرَ (fra) پيشوندي است که حرکت به پيش را نشان مي‌دهد و «واک» از ريشهء وَچ سنسکريت، و اوستایی همان سخن و گفتار است که در زبان فارسي در ترکيب‌هاي آواز (←واز=واک) و پتواژ (patvāź) به معني انعکاس آوا، و واژه، و در زبان انگليسي بگونهء vois هنوز کاربرد دارد. و بر روي هم، فرواک به معني آغاز سخنگويي و پيشرفت آن است، و با همين پيشرفت است که نرم نرم، خرد انسان نيز برتر و برتر مي‌شود.
                                                                                     ***
با اين پيشگفتارِ کوتاه که دربرگيرندهء يکي از مهم ترين رويدادهاي زندگي انسان است به موضوع نوروز وارد مي‌شويم.
در شاهنامه اين دو بيت دربارهء نوروز آمده است :
سر سال نو، هُرمزِ فَروَدين             بر آسوده از رنج تن، دل زکين
بزرگان بشادي بياراستند               مي و جام و رامشگران خواستند
باستانشناسان، پيدايي سفال را بزرگترين دستاورد فرهنگي انسان در شمار مي‌آورند و پيداست که پيش از پيدايي سفال، امکان پختن خوراک و جابجا کردن مايعات نبوده است. زيرا که اگر با سنگ، هاوني نيز براي کوبيدن دانه‌ها مي‌ساختند، امکان جابجايي آن نبود اما سفال که سبک و قابل حمل بود، همهء کارها را آسان کرد و پيداست که نگهداري ميوه‌ها، براي فصل زمستان، کم کم، انسان را بسوي ساختن «مي» رهنمون شد؛ و شگفتي آنگاه بيشتر مي‌شود که بدانيم پيدايي سفال، و جام مي به هشت هزار سال پيش بازمي‌گردد. و در همين زمان است که نخستين سازهاي موسيقي نيز پيدا شد، و در همين زمان نيز نوروز پديد آمد، و سالماري، و شناسايي گردش سال، به‌آيين شد.
چون سخن بدينجا رسيد، با دو شگفتي ديگر روبرو مي‌شويم :
نخست آنکه : لازمهء شناختن روزِ نو، يا خورشيدِ نو که در فروردين ماه، همزمان با برج بره در آسمان طلوع مي‌کند، در گرو شناختن دوازده برج آسمان و پديد آمدن دانشي است که امروز آن را اخترماري (نجوم) مي‌خوانيم، و پيدايي اين دانش شگفت نيز به هشت هزار سال پيش بازمي‌گردد.
سخن ديگر : پي بردن به اينکه در هرمزِ فروردين يا روز نخست فروردين ماه، اندازهء روز با اندازهء شب برابر مي‌شود، نيازمند گونه‌اي دستگاه زمان سنج است که امروز آنرا «ساعت» مي‌خوانيم! و دستگاهي که از زمان پيدايي نوروز تا شست هفتاد سال پيش براي تعيين زمان آبياري در کشتزارهاي ايران بکار گرفته مي‌شد دستگاهي بود که آنرا پَنگان (pangān) مي‌خواندند که عبارت بود از يک کاسته سفالين (و بعدها فلزي) که در تهِ آن يک سوراخ پديد مي‌آوردند و آنرا روي تشتي پر آب مي‌نهادند، و اندک اندک آبِ تشت از آن سوراخ به درون کاسه مي‌رفت و چون کاسه پر مي‌شد، به درون آب غرقه مي‌شد، و زمان نهادن کاسه تا فرورفتن در آب را «يک پنگ» بشمار مي‌آوردند . . . و چون بيدرنگ پنگي ديگر را روي آبِ تشت مي‌نهادند، پنگ دوم آغاز بکار مي‌کرد و همچنين تا پايان شبانروز!
پيدايي پنگِ سفالين يا نخستين ساعت‌ها نيز به هنگام پيدايي سفال بازمي‌گردد. يعني هشت هزار سال پيش!
ساختن نخستين ساعت‌هاي جهان بر دست ايرانيان خيلي جاي شگفتي ندارد. زيرا که در نوشته‌هاي باستاني آمده است که خليفهء عرب حاکم بر ايران ضمن هدايايي که براي شارلماني فرستاد يکي جام شراب خسروپرويز است که هنوز در موزهء فرانسه نگهداري مي‌شود. و ديگر؛ ساعتي بزرگ بود که دو برادر ايرانی ساخته بودند، و در ميدان بزرگ پاريس برپاي کردند، و هر روز در ساعت 12 ظهر خروسي از آن بيرون مي‌آمد و آواز مي‌خواند...
از رويدادهاي زمان هم يکي اينکه آن سال فرانسه دچار خشک سالي شد، و مردم پاريس گفتند که خروسي که از آن ساعت بيرون مي‌آيد شيطان است و بر اثر وجود اوست که خشکسالي رخ نموده است. پس چارهء کار در شکستن، و نابود کردن ساعت است، و چنان کردند!
                                                                                 ***
اين داستان را نمونه‌اي ديگر نيز هست چنانکه ايرانيان نخستين راهِ ‌آب را از درياي سرخ به رود نيل و از آنجا به درياي مديترانه گشودند تا سه قارهء شناخته شدهء باستاني را با راه آبي بيکديگر پيوند دهند، و هنگامي که روميان بر مصر مسلط شدند، آن راه آبي را پر کردند!!

خوشبختانه دستِ زمان، سنگنوشته‌هاي ايراني را نگاهباني کرد و نشان داد که راهِ گذر کانال آبي ايرانيان از ديدگاه دانش مهندسي از کاري که مهندسان فرانسوي 2400 سال پس از آن کرده بودند، برتر بوده است، و يکي از کانال‌هايي که ايرانيان در کشور يونان کشيده‌اند، «کانال آتوس» هنوز کاربرد دادرد، و کشتي‌ها از درون آن مي‌گذرند.                                                                   ***
  بر بنياد آنچه که گفته شد، جشن نوروز برترين جشن جهان است و آن پاسداشت و بزرگداشت دانش رياضي و اخترماري و گاهشماري و موسيقي است، که همراه با شراب، و جام (يعني سفال) به جهانيان پيشکش شد! و به همين دليل است که با گذر هشت هزار سال و با آنهمه يورش‌ها و کشتارها و کتابسوزي و تباه کردن آثار فرهنگ ايراني، هنوز از سوي ايرنيان پاسداري مي‌شود، اما از آنجا که سده‌ها است که بجز دو دورهء کوتاه يعقوب ليث و کريم‌خان زند، ايران داراي حکومتي ايراني نبوده است، چهرهء واقعي اين جشن، زير سبزه و گل و هفت سين و آرايش سفره و شادي و پايکوبي گم شده است، اما در جهان به جايي رسيده‌ايم که اراده کنيم، و چهرهء واقعي نوروز را که يادآور کوشش‌هاي دانشي نياکان است پاس بداريم . . . کاري که کم کم جهان خفتهء غير ايراني نيز بدان پي مي‌برد، که اگر آغازي درست براي سال بخواهيم، همانا، آن آغاز سال ايراني است که با جنبش جان جهان نيز همراه است.
اين يک سخن پاياني را نيز بشنويم :
اروپائيان که اخيراً منکر پيوندشان با ايران شده‌اند، بهنگام مهاجرت ازدشت‌هاي ايران باستان کيش مهر ايراني را نيز با خود بسرزمين‌هاي تازه بردند، و گاهشماري باستاني آنان نيز همان گاهشماري ايراني بود، اما با پذيرفتن کيش مسيح آغاز سال خويش از دو ماه به عقب کشيدند تا همزمان با زايش مسيح بشود! و بهمين دليل است که ماه‌هايي که با شماره، نام گرفته‌اند، هر يک دو ماه به عقب کشيده شده‌اند، چنانکه ماه سپتامبر که ماه هفتم است (sept) نام ماه نهم را بخود گرفته است. همچنين است اکتبر (هشتم) و نوامبر (نهم) و دسامبر (دهم) که امروز نام ماه‌هاي دهم و يازدهم و دوازدهم است.
و اين دليل از خورشيد روشن‌تر است که اروپائيان از ايران بدانسوي مهاجرت کرده‌اند. (سخني که در شاهنامه زير عنوان مسافرت سلم يا سرمت‌ها بسوي غرب آمده است).
 و اگر ندايي را که  در اين سال‌ها از سازمان يونسکو، يا سازمان ملل متحد دربارهء گاهشماري ايران عنوان شده است بگوش گيرند، بايستي که سالماري خويش را دوباره بسوي سالماري ايراني بکشانند، و از يک گونه سالماري نادرخور دور شوند.

ماهان کاتبی بازدید : 13 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

 

en1838

ز باغ‌ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مه‌مان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوش‌تر ز پار آید
وزین خوش‌تر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
فرخی ترجیع‌بند

 

اشعار نوروز, شاعران پارسی گوی

اشعار عید نوروز

 

آمد نوروز و هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
زابر سیاه روی سمن بوی داد
گیتی گردید چو دارالقرار

منوچهری

 

اشعار نوروز, شاعران پارسی گوی

اشعار عید نوروز

 

نوروز بزرگم بزن‌ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دل‌افروز
ور نیست تو را بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زان کوز
بر قافیه‌ی خوب همی خواند اشعار
منوچهری

 

اشعار نوروز, شاعران پارسی گوی

اشعار عید نوروز

 

جشن فرخنده‌ی فروردین است
روز بازار گل و نسرین است
آب چون آتش عودافروز است
باد چون خاک عبیرآگین است
باغ پیراسته گلزار بهشت
گلبن آراسته حورالعین است
ابوالفرج رونی

 

اشعار نوروز, شاعران پارسی گوی

اشعار عید نوروز

 

رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی‌روی آن بهشتی حور…
رسید عید همایون ش‌ها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه‌ نشاط لهو و سرور
به رسم عید ش‌ها باده‌ی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
مسعود سعد سلمان

درباره ما
Profile Pic
سلام من ماهان کاتبی هستم.من این سایت را در نوروز سال 1393 درست کرده ام.من عید نوروز را دوست دارم.عید نوروز به همه ایرانیان مبارک.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 198
  • بازدید کلی : 2,726
  • کدهای اختصاصی